حالا که به گذشته بر می گردم می بینم انتقاد گر چه سراپا نامربوط و مغرضانه باشد به مراتب ساده تر از ستایش و تمجید بی محتواست آنچه که امروز بسیار در روزنامه ها و مجله های وطنی می بینیم دوستان و همکاران به اصطلاح همدیگر رو دارند و بر آثار هم تقریظ های بلند بالایی می نویسند. این نقدهای ستایش آمیز از آثار یکدیگرنه تنها کمکی به پیشرفت داستان نویسی ما نمی کند بلکه نویسنده را از تکاپو و جست و جوی بیشتر برای تعالی دادن نوشته های خود باز می دارد و در عین حال بی اعتمادی خواننده ها را نیز نسبت به هر ارزشیابی درست و صادقانه بر می انگیزد. ای کاش روزگاری پیش بیاید که نه از تقریظ های افراطی و نه از نوشته های غرض آلود خبری باشد و ارزشیابی آثار جایگاه راستین و حیثیت و هویت واقعی خود را پیدا کند. کتاب داستان و داستان نویس می تواند جلد دومی برای کتاب عرق ریزان روح به حساب آید و فرایند کند و کاوها و تجربیات من از نویسندگی و داستان نویسی است امیدوارم از این کتاب بتواند در کار نوشتن نویسنده های جوان موثر واقع شود و گره ای از کارشان باز کند.
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم