ادبیات داستانی در معنای جامع آن به هر روایتی که خصلت ساختگی و ابداعی آن بر جنبه ی تاریخی و واقعیتش غلبه کند ابلاغ می شود؛ از این رو، ظاهرا باید همه ی انواع خلاقه ی ادبی را در بر بگیرد، اما در عرف نقد امروز به آثار روایتی منثور ادبیات داستانی می گویند. «ادبیات داستانی» بخشی از ادبیات تخیلی است و تفاوت عمده ی آن ها با هم در این است که ادبیات داستانی همه ی انواع آثار داستانی روایتی منثور را در برمی گیرد، خواه این انواع از خصوصیت شکوهمندی ادبیات تخیلی برخوردار باشد، خواه نباشد، یعنی هر اثر روایتی منثور خلاقه ای که با دنیای واقعی ارتباط معنی داری داشته باشد در حوزه ی ادبیات داستانی قرار می گیرد. ادبیات داستانی شامل قصه، رمان، داستان کوتاه، آثار وابسته به آن هاست و انواع ادبی یونان باستان یعنی آثار حماسی، غنایی، نمایشی و تعلمی را در برنمی گیرد.
این تکنیک که با نام «آینه داری» نیز شناخته می شود، در صورت استفاده ی درست و مناسب، روشی عالی برای خلق تعلیق و تنش دراماتیک در مخاطبین است.
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.