پل مک کارتنی، مارگریت دوراس و شاهنشاه - فروردین 1347/ نوروز سرد. بهار یه درجه زیر صفر. احتمالا یخ زده ترین نوروزی که دیده اید و خواهید دید. خیابان های دفن شده زیر برف. کنار بخاری و شنیدن اخبار بسته شدن راه ها. سپری کردن دو هفته تعطیلی با تکالیف مدرسه. کتاب خواندن و تلویزیون تماشا کردن. ورق زدن مجله ها و روزنامه ها... دوره کردن آگهی تبلیغات فیلم های نوروزی سینماها. فیلم جنگی برای پیروزی به صورت سینه راما در سینما آتلانتیک. دور از اجتماع خشمگین با آلن بیتس و جولی کریستی در سینما پارامونت. نه ساعت به راما با هورست بوخهلتس در سینما بلوار. دلیجان آتش با جان وین و کرک دوگلاس در سینما ریولی و کاپری. جاده ی زرین سمرقند با ناصر ملک مطیعی و ایرن. توفان بر فراز پاترا با فردین با پوران. نمایش فیلم بانویی از شانگهای ساخته ی اورسن ولز در یکی از فیلم سینمایی های آخر شب تلویزیون. نمایش نامه ی آی با کلاه و آی بی کلاه به کارگردانی جعفر والی و بازی محمد علی جعفری، محمد نصیریان و عزت الله انتظامی و مهین شهابی در تالار 25 شهریور (نام جعفری به عنوان بازیگر قدیمی تر و سرشناس تر جلوتر از نصیریان و انتظامی آمده).
در جام ملت های آسیای 1996 در امارات آغازی نومید کننده داشته اید. شکست 2 - 1 از عراق با تک گل بی اثری در واپسین دقیقه از علی دایی. پیروزی قابل پیش بینی برابر تایلند با سه گل و سرانجام به زانو درآوردن عربستان با ضربه های کریم باقری، علی دایی و خداداد عزیزی. ترکیب تان را شناخته اید و فوتبال تان تک ضرب شده. هم فکورانه و هم آمیخته به تعصب. محمد مایلی کهن اعتماد به نفس داشته و آن را به پسرانش منتقل کرده... امروز این جا علی دایی کولاک کرده و راهش را از همتایانش سوا. در دوبی، از همین امروز. کره در دقایق اولیه دروازه ی نیما نکیسا را باز کرده و نیمه ی اول را با پیروزی 1 - 2 پشت سر گذاشته.
خداداد عزیزی بازی را 2 - 2 کرده. سپس آن چه بر صفحه ی تلویزیون دیده ای شبیه کلیپ های تدوین شده بوده. چشم هات را مالیده ای که بازی واقعی بوده یا نه. دایی چهار گل طی بیست و دو دقیقه زده. از دقیقه ی 66 تا 88. آتش بازی راه انداخته. گل های پشت سر همی زده با بی اعتنایی به قواعد منطق و فیزیک. در آن بیست و دو دقیقه همه جا بوده. نیمه ی میدان کره ای ها را با قلدری اندازه ی کفش هایش کرده و با ارسال هر توپی ناخوانده و سر زده مثل آذرخش ظاهر شده و ضربه ی نهایی را نواخته. نواخته و کره ای ها را منگ و گیج کرده. مات و مبهوت. اشک های پارک جون وان، مربی کره، را درآورده. سینه های ایرانی ها را پر کرده از غرور. شادی مردم را در خیابان ها به ارمغان آورده. رقص برف پاک کن اتومبیل ها را. هجوم صدها مشتاق را به خانه ی پدرش در اردبیل.