زن جوان هم در این لحظه ، ولی انگار با تأسف ، یا گونه ای ترس برمی گردد به طرف مردی که اسموکینگ تیره به تن دارد، مردی که کمی عقب تر به طور نیمرخ ایستاده و همچنان به پرده های بسته چشم دوخته ، انگار منتظر است البته بی آنکه اهمیت زیادی به این موضوع بدهد که ناگهان سروکله ی یک نفر از پنجره ی پشت پرده ها ظاهر شود.