اکنون سایه ستون ستونی که گوشه جنوب غربی سقف را نگه می دارد زاویه متقابل ایوان را به دو بخش مساوی تقسیم می کند. این ایوان راهرو پهن سرپوشیده ای است که سه سمت ساختمان را گرفته است. اکنون آ از در داخلی که به راهرو میانی باز می شود وارد اتاق شده است به پنجره که چهارطاق است نگاه نمی کند که اگر نگاه می کرد می توانست از دم در این گوشه ایوان را ببیند...
توصیفات زیاد، خیلی زیاد، بشکل اغراق شده ای زیاد. که ضربان قلب رو بالا میبره و توی انتظاری برای "اتفاق اصلی" فرسوده میکنه و از قضا انقدری انقدری موفق هست ک درحالیکه توی همین تکرار و جزییات خواننده رو له میکنه ، همونموقع میکشونتش و مجبور میکنه ک ادامه بده . مثل حال خود راوی.
رمانی پروست گونه سرشار از اصوات ، آدمها ، حرکات ، قاشقها ، چنگالها ، دستها ، چرخشها ، جزئیات و جزئیات
امروزه به باور بسیاری از منتقدان در میان نقشها شاهکار وولف محسوب میشود و زندهبودن مضامین داستان و تأکید و تأییدی است بر این مدعا.
در میان نقشها کتابی است پرشور و منسجم و، نسبت دیگر آثار وولف، عمیق و تکاندهنده. نگارش رُمان که همزمان است با جنگ داخلی اسپانیا و بهقدرت رسیدن هیتلر در آلمان، نگاه وولف را به جنبههای تاریک زندگی و نیرنگهای شر معطوف کرد. همین امر به سمبولیسم غریبِ داستان زیبایی و بصیرتِ هولناکی بخشیده است.
خواندن این رمان اتلاف وقت است. رمانهای پاک کنها و در هزارتو از همین نویسنده که رمان نو نیز هستند از ژلوزی بهترند.
شما از ژلوزی چه میدانید؟