کتاب مرفی

Murphy
(ویراست جدید)
کد کتاب : 310
مترجم :
شابک : 978-6002781970
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 280
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1938
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

نویسنده ی کتاب برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 1969

جزو لیست برترین رمان های انگلیسی گاردین

معرفی کتاب مرفی اثر ساموئل بکت

داستان کتاب مرفی، اولین رمان انتشار یافته از ساموئل بکت، در لندن و دوبلین و در زمان اولین دهه های شکل گیری جمهوری ایرلند می گذرد. شخصیت اصلی داستان، مرفی، عاشقانه دختری به نام سلیا را دوست دارد ولی اگر می خواهد که دختر موردعلاقه اش از ایرلند به او بپیوندد، ابتدا باید زندگی خود را در لندن شکل دهد. بکت با طنزی قوی، برنامه ها و تمهیدات مرفی برای افزایش درآمد ناچیز و اوقات فراغت محدود خود را توصیف می کند. مرفی سرانجام، شغل پرستاری در بیمارستان روانی ماگدالن را به دست می آورد و در آن جا، وارد دنیای دیوانه وار بیماران روانی می شود؛ دنیایی که با یک بازی سرنوشت ساز شطرنج پایان می پذیرد. این اثر بکت که در هجو و پوچی زندگی روزمره غوطه ور است، کاوشی ابتدایی است در موضوعات و تم هایی از قبیل سلامت و زوال عقل و معنای راستین زندگی، که در سایر آثار او نیز به وضوح به چشم می خورد.

کتاب مرفی

ساموئل بکت
ساموئل بارکْلی بکت، زاده ی ۱۳ آوریل ۱۹۰۶ و درگذشته ی ۲۲ دسامبر ۱۹۸۹، نمایشنامه نویس، رمان نویس و شاعر ایرلندی بود. او در سال ۱۹۶۹ به دلیل «نوشته هایش - در قالب رمان و نمایش - که در فقر [معنوی] انسان امروزی، فراروی و عروج او را می جوید»، جایزه ی نوبل ادبیات را دریافت نمود.خانواده اش پروتستان بودند. پدرش ویلیام، مادرش ماریا و برادرش فرانک نام داشتند. دوره ی ابتدایی را در زادگاهش سپری کرد و به واسطه ی علاقه اش به زبان فرانسه، در رشته ی ادبیات و زبان فرانسه ادامه تحصیل داد و در سال ۱۹۲۷ با درجه ی...
نکوداشت های کتاب مرفی
It's well worth your time.
ارزش زمانتان را دارد.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Beckett has total control over the conventions of the novel.
بکت، کنترل کاملی روی قواعد رمان دارد.
Bachelor & Master

Beckett seems like the literary equivalent of a scientist.
بکت، معادل ادبی یک دانشمند است.
Viper Records

قسمت هایی از کتاب مرفی (لذت متن)
خورشید که چاره ای جز این نداشت، بر همان اوضاع پیشین تابید.

هر عارضه ای که تسکین پیدا کند عارضه ای دیگر به وخامت می گراید. بشر یک چاه است با دو سطل. یکی پایین می رود تا پر شود، دیگری بالا می آید تا خالی شود.

او دو تکه شده بود، و بخشی از او هیچ وقت این خوابگاه روانی را ترک نکرد، خوابگاهی که به کره ای سرشار از نور و در حال محو شدن در تاریکی می ماند، چرا که هیچ راه فراری وجود نداشت.