1. خانه
  2. /
  3. کتاب خانه ای که در آن بزرگ شدیم

کتاب خانه ای که در آن بزرگ شدیم

نویسنده: لیزا جول
3.9 از 1 رأی

کتاب خانه ای که در آن بزرگ شدیم

The House We Grew Up In
انتشارات: آموت
95000
معرفی کتاب خانه ای که در آن بزرگ شدیم
کتاب «خانه ای که در آن بزرگ شدیم» رمانی نوشته «لیزا جول» است که اولین بار در سال 2013 به چاپ رسید. خانواده «برد» زندگی به ظاهر بی نقصی در منطقه «کاتس ولدز» انگلیس دارند. روایت میان سال 2011 و فلش-بک هایی به دوران کودکی فرزندان خانواده جا به جا می شود، و مخاطبین می بینند که رفتارهای عجیب «لورلای» (از جمله تمایلش به احتکار) چگونه به تدریج باعث در هم شکستن خانواده اش می شود. «عید پاک»، تعطیلات مورد علاقه «لورلای» است، پر از سرگرمی ها و جشن های مختلف، اما وقتی فاجعه ای رقم می خورد، زندگی اعضای خانواده «برد» برای همیشه پیدا می کند. هر کدام از آن ها با گذر زمان بیشتر از هم فاصله می گیرند، و به شیوه خودشان با روابط، تنهایی، و مرگ مواجه می شوند. سال ها بعد، پس از فقدانی دیگر، اعضای خانواده یک بار دیگر گرد هم می آیند و وادار به رویارویی با گذشته پر فراز و نشیب خود می شوند.
درباره لیزا جول
درباره لیزا جول
لیزا جوئل نویسنده انگلیسی پنجاه ساله پیش از این با رمان خانه‌ای که در آن بزرگ شدیم به مخاطبان فارسی‌زبان معرفی شده‎ است. مهمانی رالف، سی هیچ و بعد از مهمانی که دنباله داستان مهمانی رالف است، از معروف‌ترین آثار این نویسنده است. مهمانی رالف در سال۱۹۹۹ منتشر و پرفروش‌ترین رمان یک نویسنده اولی در بریتانیا شد. جوئل در سال۲۰۰۸ برای رمان شماره ۳۱ خیابان رویایی که یک کمدی رمانتیک بود، جایزه ملیسا ناتان را برد.
ویژگی های کتاب خانه ای که در آن بزرگ شدیم
  • «لیزا جول» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز
نکوداشت های کتاب خانه ای که در آن بزرگ شدیم

«جول»، مخاطبین را هیجان زده نگه می دارد.

Publishers Weekly

داستانی عمیقا تکان دهنده درباره تنهایی.

Kirkus Reviews

«جول» به شکلی هوشمندانه، زوال خانواده «برد» را به تصویر می کشد.

Booklist
قسمت هایی از کتاب خانه ای که در آن بزرگ شدیم

مادر و تنها دخترش در آخرین مرحله کابوس زندگیشان، گرفتار کلیشه بحران نوجوانی شده بودند که بیشتر از سه سال طول کشید. حالا تقریبا با هم دوست هستند. تقریبا.

«مگ» سرش را تکان داد و با احتیاط به سمت خانه رفت. آنجا بود، آجر به آجر، شبیه روزی که «مگ» چهل سال پیش در آن متولد شده بود. با سه پنجره کوتاه رو به خیابان؛ چهار پنجره در بالا؛ دو درب ورودی اصلی ساختمان؛ در سمت راست ورودی، یک پلاک که خیلی وقت پیش توسط یک صنعتگر محلی به صورت بیضی ساخته شده بود. روی آن کلمات «خانه برد» نوشته و تصویر دو مرغ عشق با نوک های پیچیده به هم نقاشی شده بود.

عجیب نیست، تمام آن سال ها، برای همیشه و همیشه پشت این پنجره ها بوده اند. اما حالا... «مولی» گفت: «این بدترین خونه ایه که تا حالا دیدم. این بدتر از اون هاییه که توی برنامه های تلویزیونی نشون میدن.» «ما حتی داخلشم نرفتیم مول، فکرت رو برای خودت نگه دار.»

نظر کاربران در مورد "کتاب خانه ای که در آن بزرگ شدیم"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

سلام خدمت کاربران عزیز. خدمتتون عرض کنم که این کتاب بر خلاف دیگر کتاب‌های لیزا جول، ژانر معمایی نداره. یه داستان درامه. ولی کتاب بدی نیست. آدمو به فکر فرو میبره! خلاصه اینکه این کتاب معمایی نیست.

1403/02/11 | توسطسعید ادیب فر
2
|