زیبا و بی رحمانه.
به شکل شگفت انگیزی فکر شده.
بسیار خوش ساخت.
بچه هایی که بیمار به دنیا می آیند و دردهای وحشتناک دارند، آن ها را می توان مداوا کرد، اگر یک ذره خونی که از سر شمشیر جلاد می چکد به آن ها بدهی تا بخورند یا این که خون یک قاتل را که هنوز گرم است به آن ها بدهی. روح شیطانی در شفا دادن معجزه می کند.
فقط خوک ها و کفتارها و لاشخورها نیستند که با مرده خوری زندگی می کنند، ما انسان ها هم همین طوریم.
جلاد می داند که رنج بردن یعنی چه، وقتی کاری را که مجبور است انجام بدهد، خودش هم عذاب می کشد. همیشه پیش از آن که کارش را انجام بدهد از محکوم طلب بخشش می کند.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
من کتاب صوتی کوتوله رو گوش دادم. توصیفات بیش از حد صحنههای جنگ و واگویههای طولانی کوتوله با خودش و حجم زیاد حس کینه و نفرت و خشم که مدام بیان میشه برای من بسیار کسل کننده بود. اما در کل موضوع و نگاه شخصیت اصلی چیز جدیدی بود و بطور کلی داستان خالی از جذابیت هم نیست.