زنگ تفریح بود و چند نفری جمع شده بودیم و داشتیم درباره ی گروه های موسیقی محبوبمان گپ می زدیم( خودتان هم این کار را می کنید دیگر). همه هم نظر بودیم که سه تا باحال بهترین گروه موسیقی کل عالم است.همه غیر از مارکوس.
جوری گفت انگار کار بدی باشد کلی ترانه درباره ی ویفر کاراملی بگوییم (راستش فکر خیلی خوبی هم هست). جوری که انگار نمی خواهم رازی را بروز بدهم بهش گفتم : « شاید. شاید هم نه»
درک سعی داشت کاری کند قضیه ی آهنگ های تازه مان خیلی هیجان انگیز به نظر بیاید. حتی روی خود من هم تاثیر گذاشت. قطعا این را می توانم بگویم که باعث شد واقعا دلم بخواهد بیفتم به ترانه گفتن.
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.