داستان درباره یک پسر شرقی انگلیسی زبان است که چند روزی پیش پدربزرگش رفته است اما پدربزرگ زبان انگلیسی بلد نیست و آنها نمی توانند باهم حرف بزنند. پسر که حوصله اش سر رفته شروع به کشیدن نقاشی های مختلف می کند؛ ولی خبر ندارد که پدربزرگش هم نقاشی می کشد و آنها می توانند با زبان رنگ ها با هم حرف بزنند، آن هم حرف های رنگی...