در کتاب "آمده بودم موهایم را ببافم" نویسنده ی برنده ی جایزه " آ. مانت آنسای" ، دنیای خفقان آور گناه و درد و روحانی را ،بازسازی می کند. "آمده بودم موهایم را ببافم" رمانی از " آ. مانت آنسای" در سال 1994 است. این کتاب در نوامبر سال 1999 به عنوان انتخاب "باشگاه کتاب اوپرا" انتخاب شد. داستان در سال 1972 به وقوع می پیوندد، در حالی که شرایط، الن گریر و خانواده اش را به هالی فیلد ، ویسکانسین برمی گرداند. الن که با اجبار، همسر تازه بیکار شده ی خود را همراهی می کند ، دو فرزندش را به خانه ی پدر و مادر همسر خود در تپه ی وینگار آورده است که خانه ای خالی از عشق با غباری تلخ و جریان ملال آور روزمرگی است .
وقتی الن گریر و خانواده اش به هالی فیلد ویسکانسین بازگشتند ،اوضاع ، طوری نبود که آن ها امیدش را داشتند. همسر الن ، جیمز ، هیچ شغلی ندارد. خانواده ی وی, مجبور هستند با پدر و مادر جیمز ، فریتز و مری مارگارت زندگی کنند. مری و الن از همدیگر بدشان می آید و این موضوع الن را تا حدی تحت تاثیر قرار می دهد، که او در آستانه ی خودکشی است. در این خانه، بی رحمی حساب شده ، راهی برای حفظ زندگی است. در پشت ظاهر پرهیزکار و دروغین خانواده ، گناهان و اسراری در این مکان وجود دارد که می تواند روحیه ی پرشور یک زن جوان پر جنب و جوش را خرد کند و در اینجا الن باید صبر و تحمل ، تغییر و رشدی را پیدا کند که در تاریکی فراگیری تهدید می کند همه چیز او و همه کسانی را که دوست دارد نابود می کند. در سال 2005 بر اساس این داستان، فیلمی با بازی مری-لوئیز پارکر و تام اسکریت ساخته شد.
نویسنده ای که هدیه ای برای روایت متقاعد کننده و خوش فرم دارد ...آ. مانت آنسای فراتر از تسلط قبلی خود بر صحنه ی خانواده ، به نمایشی شفاف و شیوا از زندگی درهم و برهم تنیده ی یک شهر رسیده است.
یک رمان خنده دار و تأثیرگذار ... [آنسای] درام های متفرقه را با فضیلت ، گرما و شوخ طبعی بسیار ترکیب می کند و تعادل خوبی بین کمدی و شفقت برقرار می کند.
در این کتاب، یک روح درد می کشد و آینده فراموش شده به نظر می رسد. اما خواهر با صراحت و تیزبینی و زیبایی موزون نثرش فراتر از آن خواهد رفت.