زنده و زیبا. [ویل] متفکر برجسته ای است.
این کتاب کوتاه در مورد موضوعی وسیع اثر یک استاد است. با چند کلمه مطمئن و معتبر [ویل] اصل مطلب را به ما می دهد.
اگر اشتباه نکنم، کلمه تقارن در زبان روزمره به دو معنی به کار می رود. متقارن به یک معنی به مفهوم چیزی است مانند متناسب و متعادل؛ پس تقارن به آن نوع از مطابقت چند جزء اشاره دارد که آن اجزاء با آن مطابقت وارد یک کل می شوند. زیبایی وابسته به تقارن است؛ بنابراین پولیکلایتوس (مجسمه ساز یونانی قرن پنجم ق.م) که کتابی [قانون و تقارن درباره تناسب نوشت و کسی که پیشینیان او را به خاطر کمال توأم با تناسب مجسمه هایش ستوده اند، این کلمه را به کار می برد و آلبرشت دورر، [۱۹۷۱-۱۹۲۸]، نقاش و نظریه پرداز آلمانی عصر رنسانس نیز با قرار دادن معیاری از تناسب برای چهره انسانی از او دنباله روی می کند.
شکل ترازو پیوندی طبیعی را با مفهوم دوم که امروزه کلمه تقارن به آن معنا به کار می رود، به دست می دهد: تقارن دو طرفه، تقارن چپ و راست تقارنی که این قدر در ساختار جانداران متعالی و بخصوص در بدن انسان آشکار است. این تقارن دوطرفه اکیدا هندسی است و بر خلاف مفهوم مبهم تقارن که پیش از این مورد بحث قرار گرفت، مفهومی مطلقا دقیق است. بدن، یک پیکره فضایی، نسبت به یک صفحه داده شده E متقارن است، اگر با انعکاس نسبت به صفحه E به خودش برده شود.