من، به عنوان کوچک ترین قصه نویس در این کشور، همواره از داستان هایی که زاویه دیدهای تازه ای دارند، لذت برده ام؛ و خودم همواره سعی کرده ام که در نگارش داستان، زاویه دیدی را انتخاب کنم که برای خواننده تازه باشد. به عنوان نمونه وقتی داستان یک گلدان را نوشته ام داستان را از زاویه دید گلدان بازگوکرده ام. آنگاه که خواسته ام داستان یک عصا، یک کبوتر، یک قلم، و یا حتی یک تسبیح را بنویسم. غالبا این گونه برایم مطلوب بود که همین موضوعات و سوژه ها، داستان خود را از زبان خود، بازگویند، آنگاه که به کتاب قصص الحیوان فی القرآن برخوردم و در آن شانزده داستان یافتم که در آن ها، حیوانات نام برده شده در قرآن، هر کدام از زبان خود داستان خود را باز می گویند، برایم تازگی داشت و بنابراین اقدام به ترجمه آن نمودم تا دیگر هموطنانم نیز که احتمالا هم سلیقهٔ من هستند، آن را بخوانند و از آن لذت ببرند.
خیلی کتاب جالب و با محتوایی هست 👌👌👌