کتابی جسورانه.
داستان پرشور و از دل برآمده ی جهان سادات.
بعدها که انور خواست پول انگشترها و اثاث و حتی جهیزیه ام را به پدرم پس بدهد، پدرم حاضر به گرفتن حتی یک پیاستر هم نشد. به انور گفت: «من نه تنها دخترم را نمی فروشم، بلکه صاحب یک پسر هم شده ام.» انور سخاوت پدرم را هرگز فراموش نکرد. بعدها که پدرم بازنشسته شد و انور رئیس مجلس شورا بود، اصرار کرد که پدر و مادرم که آپارتمانشان یک خیابان با خانه ی ما در جاده ی اهرام فاصله داشت، به اتاق اضافی در منزل ما نقل مکان کنند.
اما انور مصمم بود. مرا راهنمایی کرد: «برو به خانه شان، تمام اسباب ها را بردار و بیاور اینجا. من خیلی مدیون محبت های او در سال های اول زندگیمان هستم و حالا می خواهم با کمال افتخار جبران کنم. الآن روزهای بیکاری اوست و نمی خواهم تنها بماند. دلم می خواهد صبح ها که چشم باز می کند نوه هایش را در تخت خودش ببیند، صبحانه و ناهار و شام را با هم می خوریم.»
وقتی که همراه باربرها وارد خانه شان شدم، اشک پدرم جاری شد، خیلی دلش می خواست با ما و نوه هایش باشد، اما به دلیل موقعیت انور خود را مقید احساس می کرد. یک سال بعد پدرم درگذشت. اما مادرم چهارده سال بعد را با ما زندگی کرد و پس از آن که انور رئیس جمهور شد، با ما به اقامتگاهمان در جیزه آمد. در آخرین بیماری اش تا زمان فوت که درست پیش از اولین سفرم به اسرائیل بود، خودم شخصا از او پرستاری می کردم. در شش ماه آخر زندگی اش حتی یک کلمه عربی هم به زبان نیاورد، و فقط انگلیسی حرف می زد.
چه خبره که یک دفعه قیمت کتاب را از 108هزار تومان به 250هزار تومان یعنی بیش از 200% افزایش رساندید در حالیکه به حقوق خلق الله 10% اضافه شده ؟! هان ؟
حالا هم که شده 390 هزار تومان علی برکت الله ؟! شهر هرت که شاخ و دم نداره ؟!
حالا هم شده 450000تومان ناقابل ؟! کمتر از 10دلار
حالا هم شده ۷۰۰ هزار🤗
با این قیمت جدید کاری میکنید که مشتری کتاب کم بشه
چرا تجدید چاپ نمیشه ؟
چقدر گرون ؟! وضع مردم خرابه بی انصاف
قیمت کتاب زیاد است چه خبره وضع مردم خوب شده ؟!
یکی از کتابهای جذابی بود که امسال خوندم
خاطرات این خانم چه جذابیتی میتونه داشته باشه؟ همسر یه رئیس جمهور در پیت در یک کشور در پیت ، فکر کرده زن یه رییس جمهور بوده خاطره بنویسه چاپ بشه و یه درآمدی کسب کند ....
خجالت بکش بی حیا ! ایشون همسر عنبر نسارا رئیس جمهور مصر یار غار شاه فراری ایران هستند