رمانی خارق العاده.
اثری بسیار شایان توجه از نظر شجاعت و ژرفای معنا.
این کتاب جنجال برانگیز، با مهارت تمام، پیشینه ی پنج هزار ساله ی مصر را مورد بررسی قرار می دهد.
پادشاه منس گفت: یکپارچگی مصر با شمشیر و تلی از جمجمه ها حاصل شده است و باید یکپارچگی بر همین اساس استمرار پیدا کند. اما از بدشانسی، دشمنی بر ما غلبه کرد که افکار و اندیشه ها نام داشت. بنابراین ما از درون در معرض حمله قرار گرفتیم و شکوه تاریخی ما به سخره گرفته شد... اخناتون گفت: بحث های شما هیچ سودی ندارد. مسئله به سادگی این است که من صدای معبودی را شنیده بودم. این نعمتی الهی بود که به سراغ شما نیامد.
مقابله با بیسوادی، مهمتر از مبارزه با امپریالیسم جهانی است.
ما در زمان های افول به افراد خردمند نیاز داریم، همانطور که در هنگام شیوع بیماری های مسری، محتاج پزشکان هستیم.
چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟