کتاب بار دروغ

The Weight of Lies
کد کتاب : 32134
مترجم :
شابک : 978-6008120292
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 520
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 12 خرداد

«امیلی کارپنتر» از نویسندگان پرفروش در ادبیات آمریکا

معرفی کتاب بار دروغ اثر امیلی کارپنتر

کتاب «بار دروغ» رمانی نوشته «امیلی کارپنتر» است که نخستین بار در سال 2017 به انتشار رسید. «مگان اشلی» رابطه ای نه چندان گرم با مادرش، نویسنده ای پرفروش به نام «فرانسس اشلی»، دارد. چهل سال پیش، رمان نخست «فرانسس» به نام «بچه گربه» به پدیده ای بسیار محبوب تبدیل شد و میلیون ها طرفدار را برای نویسنده به همراه آورد. داستانی که در رمان «بچه گربه» روایت می شود، بر اساس قتل کودکی به نام «کیم بیکر» شکل گرفته است، قتلی که در «جزیره بانی» رقم خورد—همانجایی که «فرانسس» در هتلی دورافتاده در آن اقامت داشت. با این که قتل به مادر «کیم» نسبت داده شد، رمان «فرانسس»، قاتل را کودکی هشت ساله معرفی می کند که شخصیتش بر اساس زنی به نام «دوروثی کیچنز» شکل گرفته است. «مگان» که قراردادی را برای نوشتن کتابی در مورد زندگی در کنار «فرانسس» امضا کرده، به «جزیره بانی» می رود تا با «دوروثی» درباره تأثیرات رمان مادرش بر زندگی او مصاحبه کند.

کتاب بار دروغ

امیلی کارپنتر
امیلی کارپنتر متولد 1967 ، بازیگر ، تهیه کننده ، فیلمنامه نویس و دستیار پشت صحنه ، در آلاباما متولد و بزرگ شد. وی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه اوبرن به شهر نیویورک نقل مکان کرد و اکنون با خانواده در جورجیا زندگی می کند.
نکوداشت های کتاب بار دروغ
A fascinating suspense novel.
یک رمان پرتعلیق شگفت انگیز.
Publishers Weekly Publishers Weekly

This searing murder mystery should leave readers dizzy, in the best way possible.
این معمای قتل پرالتهاب باعث گیج شدن مخاطبین خواهد شد، به بهترین شکل ممکن.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

A gripping, atmospheric family drama.
یک درامای خانوادگی گیرا با اتمسفری تأثیرگذار.
Barnes & Noble

قسمت هایی از کتاب بار دروغ (لذت متن)
گاهی اوقات، در زندگیمان، کاری را انجام می دهیم که دیگران از ما می خواهند. فقط به این خاطر که قدرت این را نداریم که در راهی دیگر، راهی شجاعانه تر، قدم بگذاریم.

گاهی اوقات بهترین آدم ها، سخت ترین دیوارها را دور خود کشیده اند.

احساس می کردم وارد یک رمان گوتیگ جنوبی شده ام، و تمام کاری که می خواستم بکنم این بود که روی یک صندلی گهواره ای بنشینم و چیزی خنک بنوشم.