کتاب «شوپنهاور» نوشته مایکل تنر، مدخلی مختصر درباره زندگی و فلسفه آرتور شوپنهاور، یکی از تأثیرگذارترین و بحث برانگیزترین متفکران قرن نوزدهم است. کتاب با شرح حال مختصری از آرتور شوپنهاور آغاز میشود و رویدادهای اصلی زندگی وی که بر نگرش فلسفی او تأثیرگذار بوده اند را شرح میدهد. شوپنهاور که در سال 1788 در دانزیگ (در حال حاضر گدانسک، لهستان) به دنیا آمد، عمیقا تحت تأثیر آثار امانوئل کانت، افلاطون و فلسفههای شرقی، به ویژه هندوئیسم و بودیسم قرار گرفت. تنر به این موضوع میپردازد که چگونه این تأثیرات در نهایت نظام فلسفی منحصر به فرد شوپنهاور را شکل دادند. یکی از موضوعات محوری فلسفه شوپنهاور تمایز بین جهان به عنوان بازنمایی (جهان پدیداری) و جهان به عنوان اراده (جهان اسمی) است. به گفته شوپنهاور، جهانی که ما از طریق حواس خود درک میکنیم، صرفا یک نمایش است که توسط قوای شناختی ما شکل میگیرد. در پس این بازنمایی اراده نهفته است، نیرویی نامعقول و کور که همه هستی را به حرکت در میآورد. تنر توضیح میدهد که چگونه دریافت شوپنهاور از اراده، درک سنتی عقلانیت و هدف در جهان را به چالش میکشد. بحث بعدی کتاب بدبینی شوپنهاور به شرایط انسانی است. شوپنهاور به دلیل دیدگاه بدش نسبت به وجود انسان، اغلب به عنوان یک بدبین شناخته میشود. او معتقد بود که زندگی را رنج شکل داده است که علتش خواستههای سیریناپذیر اراده انسان است. نویسنده به استدلالهای شوپنهاور در جهت دفاع از این دیدگاه بدبینانه، از جمله دیدگاههای او در مورد بیهودگی تلاش انسان و اجتنابناپذیر بودن رنج، میپردازد. با وجود این، شوپنهاور همچنین راههایی را برای کاهش رنج ارائه کرده است، مانند تفکر زیبایی شناختی و زهد. بحث بعدی کتاب فلسفۀ اخلاق شوپنهاور است که برخلاف متافیزیک بدبینانۀ او، بر شفقت و نوع دوستی تأکید دارد. به عقیدۀ شوپنهاور، شناخت به عنوان جوهر مشترک اراده در همه موجودات، منجر به احساس همدلی و مسئولیت اخلاقی میان آدمیان می گردد. در نهایت، کتاب با بحث از میراث شوپنهاور در تاریخ فلسفه و تأثیرات او بر متفکران بعدی، مانند نیچه و فروید، تمام میشود.