پاریس طرح خوبی از داستان می سازد و اصالت جدیدی برای داستان های قدیمی خواهر خوب و خواهر بد به ارمغان می آورد.
پاریس بار دیگر اثبات می کند که تعلیق های او با این تریلر روانشناسانه ای که نمی توان زمین گذاشت، برنده است.
تریلری هیچکاکی و برجسته...پاریس با این پرداخت راضی کننده و با کیفیت مخاطبان را خشنود نگه می دارد. طرفداران تعلیق های روانشناسانه و هوشمند این کتاب را همچون پاداش خواهند یافت.
زمین گذاشتن این تریلر روانشناسانه حتی از پرفروش ترین کتاب پاریس در سال ۲۰۱۶ که پشت درهای بسته نام داشت، دشوارتر است. تریلری که ماهرانه طرح بندی شده و حالا با دو کتاب پشت هم، پاریس مستقیما به طرف درجه یک بودن در ژانر تریلر حرکت می کند.
داستانی به سان نارنجک که ضامن آن حسی پریشان است- قصه ای از دوستی و عشق، عقلانیت و از هم گسیختگی وحشتناک آن.
شاید فهمیده که توان و آمادگی لازم را برای صحبت ندارم چون می گوید که می خواهد به شخص دیگری تلفن بزند. لحظه ای تاب می آورم و می کوشم تا معقولانه بیاندیشم. در حیرتم و نمی دانم چرا تامس فکر کرده که لیلا را دیده. سریع حساب کتاب می کنم؛ سال ۲۰۰۶ درست قبل از اینکه عازم آن تعطیلات سرنوشت ساز در فرانسه بشویم، هشتادمین سالگرد تولدش را جشن گرفتیم؛ که یعنی الان تامس ۹۲ ساله است، آدم ها در چنین سن به راحتی گیج می شوند، در چنین سن و سالی به راحتی می شود به حرف هایشان اهمیتی نداد یا به چیزی که به تصورشان دیده اند. این حرف ها فقط می تواند گفتگوی دیرپا و درهم و برهم یک پیرمرد باشد. با اطمینان سوئیچم را از جیبم بیرون می آورم و راهم را به سوی محوطه پارکینگ ادامه می دهم.
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
بی نظیره...
من برای نشر کتاب پارسه رو خوندم و از ترجمه راضی بودم و اما داستان: وقتی فین و لیلا راهی سفر میشن؛ تو راه برگشت باهم دعواشون میشه و از اون به بعد لیلا ناپدید میشه تا دوازده سال بعد وقتی که فین با خواهر لیلا یعنی هلن قراره ازدواج کنه....
کتاب خوبیه.نمیشه زمین گذاشت اگه به من گاهی دروغ میگویم و دوقلوهای یخی علاقه داشتین از این رمان خوشتون میاد