گواهی بر اراده ی انسان برای بقا.
نامه ای عاشقانه به کشوری از دست رفته، اجتماعی شکننده و خانواده ای از هم پاشیده توسط جنگ.
شگفت انگیز.
داعشی ها به روستا حمله کردند و گفتند باید اسلام بیاورید. پنج روز در روستا مهلت دادند و در این پنج روز ما در محاصره آن ها بودیم. روز پنجم اعلام کردند که همه در مدرسه روستا جمع شویم. مدرسه دو طبقه بود و آن ها زنان و بچه ها را به طبقه بالا فرستادند و مردها را در حیاط مدرسه جمع کردند. ما از پنجره نگاه می کردیم که مردان را به صف کرده و پسربچه های نابالغ را به گوشه ای فرستاده بودند. بعد، صدای رگبار گلوله بود و جنازه هایی که یکی یکی نقش زمین می شدند. خون حیاط مدرسه را پر کرد و زنانی که در طبقه بالا حبس بودند، شیون می کردند؛ جلوی چشمم دیدم که ۶ برادرم، خواهرزاده و برادرزاده هایم و عزیزانم یکی یکی کشته می شوند. تعداد کشته های آن روز به بیش از چهار هزار نفر رسید و بعد همه زنان باقیمانده را داعش به اسارت گرفت.
همه دختران جوان و حتی کودک را گروه گروه کردند و من به همراه ۱۵۰ زن دیگر به موصل برده شدیم. از همان لحظه، حتی در طول مسیر هم مورد آزار و اذیت قرارمان دادند. بعد در ساختمانی اسکان داده شدیم که پیش از ما زنان دیگری هم به آنجا آورده شده بودند. در آنجا توهین ها، آزارها و بی حرمتی ها به اوج رسید. هر کداممان را چند بار خرید و فروش می کردند، بچه ها مثل هدیه، دست به دست می شدند و ما هم از دست یک گروه متجاوز به دست گروهی دیگر می افتادیم.
می خواهم آخرین دختری باشم که داستانی این چنینی دارد.
خواندن زندگینامه افراد موفق و حتی افراد غیر موفق برای همه ما لازم است. اما واقعا چه فایده مهمی برای ما دارد؟
ترجمه محبوبه حسین زاده برگزیده سی و هفتمین دوره کتاب سال ایران👌
من نشر کوچه رو خوندم: روان بود.
سلام لطفا اونایی که این کتابو خوندن بگن کدوم ترجمه ش بهتره ممنون
من کتاب چاپ نشر کتاب پارسه رو خوندم.ترجمه و ویراستاری خوبی داشت. راضی بودم.
واقعا که سرگذشت سخت و تلخی داشته، من با خوندنش واقعا متاثر شدم. امیدوارم که هیچ دختری تو هیچ جای دنیا دیگه همچین اتفاقاتی براش نیوفته.
کتاب بسیار خوبی است، اما به نظر من اصلا ترجمه خوبی نداره و واقعا به سختی میشه جملات رو سلسله وار خواند و داستان را تجسم کرد.
سلام کدوم ترجمه خوب نبود؟ ممنون میشم راهنمایی کنید