این کتاب براساس بیشترین تعداد ممکن اسناد دست اول نوشته شده است که بسیاری از آنها نامه بوده اند و ساختار آن ممکن است بیشتر شبیه «هزار و یک شب» باشد تا زندگی نامه خطی سه دوست که مجله ای مشترک را پایه گذاری کرده اند، چون کتابی که اکنون در دست دارید بیوگرافی واقعی یک ایده است که یکی از منتقدان آن را به سرخک تشبیه کرده است. این ایده با مردان خوش نیتی آغاز شد که با چشمک زدن و تبادل صورت حساب توافق کردند ایدئولوژی ضدکمونیستی را از طریق مدیریت مخفی توسعه دهند. اما ایده با سیستمی توتالیتر و استبدادی به پایان می رسد که در آن ماموران مخفی در رسانه ها جاسوسی کرده و آزادی بیان و آزادی رسانه را نقض می کنند. همانگونه که هیومز هشدار داده بود این تحول غیرقابل اجتناب بود و بدیهی بودن آن را می توانستید در اسناد بنیان گذاری ایالات متحده درک ببینید و درک کنید.
شراکت میان پاریس ریویو و کنگره آزادی فرهنگی سازمان سیا با تبادل تبلیغات و چاپ دوباره مصاحبه های نویسنده های معروف پاریس ریویو در مجله های رسمی سازمان سیا شکل می گرفت.
بخشی از تحسین اولیه پاریس ریویو از سوی کارمندانی در حلقه سازمان سیا بود که البته به منزله تحسین منتقدان آزاد و مستقل جلوه داده می شد. این مسئله خارج از کنترل مستقیم مجله بود اما در هر حال آنها را به بهره برداران منفعل پروپاگاندای سیا تبدیل می کرد. محبوبیت مجله در ظاهر نتیجه چیزی مانند شبکه سازی و بازاریابی به نظر می رسید. اما هنگامی که غبار نامه های آرشیوی را پاک می کنید سردبیران در نقشی قرار می گیرند که از همان ابتدا مرزهای میان نقد، ژورنالیسم و نیازهای یک دولت، یا بهتراست بگوییم مرزهای میان زیبایی شناسی و پیش نیازهای سیاسی جنگ سرد، را جابجا می کنند. چیزی که خیلی ها، از جمله خود سازمان سیا، به سادگی آن را پروپاگاندا می نامیدند.
مجله پاریس ریویو ابتدا به تدریج و سپس به صورت کلی امتیاز بازنشر مصاحبه هایش را به مجله های رسمی کنگره اعطا کرد. استدلال مشخص بود: کنگره می توانست آنچه را دوست داشت بردارد و بعد مبلغی را که به نظرش منصفانه بود به مجله بپردازد. این مبلغ برای یک مجله نوپا اندکی بالا بود و البته مجله در شهرهایی علاوه بر نیویورک، لندن و پاریس که به صورت رسمی در آنها توزیع می شد، محبوبیت بین المللی خوبی به دست آورد.