کتاب حاضر، مجموعه ای از داستان های کوتاه است که با زبانی ساده و روان نگاشته شده اند. «چیست این افسانه هستی؟»، «عینک روی دماغم»، «خیابان های تهران»، «روز آخر»، «نمک نشناس»، «می شه لطفا»، «قهوه ترک»، «نابخشودنی» عنوان های برخی از داستان های این کتاب هستند. در داستان «عینک روی دماغم» می خوانیم:«همه ماجرا از روزی شروع شد که خواهر بزرگم عینکی شد، برای اعضای فامیل ما که هیچ کس عینکی نبود، این واقعه جالب و مهم بود. درنتیجه ما همیشه در حسرت عینک و عینکی شدن بودیم».
کتاب تنهاترین