شاعران در شعرهای خود تابلویی یا به قول علمای معانی و بیان فرنگی، ایماژی (Image) در پیش چشمان ما مصور می کنند. مثلا شاعر موضوع مرگ را چنین به تصویر کشیده است: کوچ انسان ها را تا درۀ مرگ کو دریغا گویی؟ منصور اوجی بحث از این تصویرهای شاعرانه، موضوع علم بیان است. در قدیم بررسی این تصویرها را در چهار مقولۀ مجاز و تشبیه و استعاره و کنایه محدود کرده بودند اما امروزه تصویرهای دیگری هم در علم بیان مطرح است از قبیل: سمبل، اسطوره، صورت نوعی (آرکی تایپ) و … . بررسی «ادای معنای واحد به طرق مختلف» که تعریف علم بیان در کتاب های سنّتی است در حقیقت یعنی بررسی همین نقاشی های مختلف از یک موضوع یا نقاشی یک مطلب به انحای مختلف. مثلا شاعری غروب خورشید را چنین نقاشی کرده است: طیارۀ طلایی خورشید دوری زد و نشست. نادر نادرپور و شاعر دیگر چنین: چو خورشید گشت از جهان ناپدید شب تیره بر دشت لشکرکشید فردوسی شاعران حتی قادر به ترسیم و تجسیم اموری هستند که در عالم واقع وجود ندارد و نقاشان از نقش آن عاجزند، مثلا نظامی در ترسیم شیرین «ماه سرو بالا» به کار برده است یعنی ماهی که اندام آن سرو باشد: چو تنها ماند ماه سرو بالا فشاند از نرگسان لولو لالا (در این بیت شاعر بر خلاف عرف زبان عادی، به چشم نرگس و به اشک لولو لالا گفته است.)
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.