طولی نکشید که آنها قدم به ظلمات بیرون گذاشتند، چراغ ایوان پشتی را روشن کردند و درحالیکه از دهانشان بخار خارج میشد، وسایلشان را توی ماشین گذاشتند. جنگل پشت خانه آن لحظه باریکه ی سیاهی بود که پیش روی لایه ی نازک شب قرار داشت.
در این مطلب، چند واقعیت جالب درباره ی زندگی شرلی جکسون را با هم بررسی می کنیم و سپس به علاقه ی این بانوی نویسنده به جادوگری می پردازیم.