کتاب شهبانوی پنهان

The Shadow Queen
کد کتاب : 36770
مترجم :
شابک : 978-9644531378
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 416
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 4 اردیبهشت

معرفی کتاب شهبانوی پنهان اثر ساندرا گولاند

زندگی کلودت مانند یک صحنه دائما گردان از قضا و قدر است. کلودت سرانجام از کودکی فقیر که با گروه بازیگری خانواده اش در حومه فرانسه به سرگردانی می پرداخت ، شاهد تئاتر حیرت انگیز مادرش در ستاره های پاریس شد. زندگی کلودت که با نمایشنامه نویسان کورنیل ، مولیر و راسین کار می کند ، از نظر فرهنگی غنی است ، اما مانند همه که در آن زمان کار نمایش می کردند ، از نظر اجتماعی تحقیر شده است.

مجموعه ای از برخوردهای اتفاقی به تدریج کلودت را به مدار جذاب معشوقه لوئی چهاردهم و سلطنت "ملکه سایه" می کشاند.


در واقع ، موقعیت جدید "معتبر" کلودت با جاسوسی ، محاکمه غیرقانونی و مبارزات قدرت طلبانه پیوند می خورد.

پادشاه لویی چهاردهم به دلیل اشتهای جنسی سیری ناپذیر و معشوقه های بدنام بسیاری که دارد مشهور است. این یک داستان زنده است که شامل وقایع مهم در تاریخ فرانسه ، شخصیت های واقعی درگیر و شرح مفصلی از زندگی فقرا است. همچنین به نگرش نسبت به بازیگران فرانسوی و تاریخچه نمایشنامه نویسان و تئاترهای بسیاری از آنها می پردازد.

کتاب شهبانوی پنهان پرتره ای کاملا مفصل از زندگی در دربار فرانسه تحت حکومت لوئی چهاردهم است.

کتاب شهبانوی پنهان

ساندرا گولاند
ساندرا گولاند (زاده 3 نوامبر 1944) رمان نویس کانادایی آمریکایی است. او نویسنده کتاب "ملکه سایه" و "معشوقه خورشید" است، رمان هایی که در دربار لوئی چهاردهم، پادشاه آفتاب، و یک رمان سه گانه مبتنی بر زندگی ژوزفین بناپارت: The Lives & Glo مخفی از جوزفین ب. ؛ قصه های شور، قصه های وای؛ آخرین رقص بزرگ روی زمین است.تا به امروز، رمان های گولاند در پانزده کشور منتشر شده و به سیزده زبان ترجمه شده است. بسیاری از زندگی و رازهای مخفی جوزفین ب پرفروش ترین کتاب در انگلیس بود.
نکوداشت های کتاب شهبانوی پنهان
"A must-read for anyone passionate about the theater and hungry for more of Sandra Gulland's masterful depictions of life at the court of the Sun King."
آنچه برای افرادی که علاقه مند به تئاتر هستند و فقیر بیشتر از تصاویر استادانه ساندرا گولاند از زندگی در دربار پادشاه خورشید هستند را باید بخوانید.
ROSE FOR THE CROWN

قسمت هایی از کتاب شهبانوی پنهان (لذت متن)
من نمی خواستم زیر بار بروم. به آن ها گفتم:«من یک دخترم و نیازی به آیین سوگند ندارم.» سوگند به پذیرش آیین جوانمردی (۸) نشان گذر از دوران پسری به مردانگی بود، نه دختری به زنانگی پدرومادرم که همیشه در پی پیداکردن بهانه ای برای اجرای نمایش بودند پافشاری کردند که این بهترین هنگام برای شکوفایی دخترشان و خانم شدن اوست.

پس، من و پدر آیین را پیش روی تماشاچیانمان - مادر و گاستون که در آغوشش آرمیده بود به نمایش دادیم. نخست، نیایشی در خاموشی و آنگاه خود آیین سوگند. ما بازیگر بودیم و تنها وانمود می کردیم، گرچه با تمام توان نقشمان را بازی می کردیم. من ردای سرخ نجبا را روی پیراهن سفیدی که نشانی از پاکی بود به تن کرده بودم و به نشانه ی مرگ، جوراب و کفشی مشکی به پا داشتم.

خشکیده و ملخ، که همگی را پس از کندن سر و پا و بال هایشان با آزمندی می خوردیم، هرکدام به سویی رفته بودند. من گاستون را پیش خودم نگه داشته بودم. از اینکه سرانجام یاد گرفته بود خودش را کثیف نکند خرسند بودم، با این همه، او هنوز یک بچه بود. من نگران ناپختگی رفتارش بودم؛ نگران اینکه هنوز نمی توانست مانند بچه های دیگر سخن بگوید؛ مانند همان پسربچه هایی که با نامهربانی دستش می انداختند و او را منگل، خنگ و کودن می نامیدند.

گاستون کودن نبود، این را خوب می دانستم. من هرگز نتوانسته بودم در بازی دوز شکستش دهم! شگفت انگیز بود! انگار برادرم همیشه می دانست باید مهره هایش را به کدام خانه جابه جا کند تا بازی را ببرد. او نمی توانست حرف بزند، اما این توانایی را داشت که هنگام نمایش به کوچک ترین لغزشمان پی ببرد و به ما گوشزد کند. او برایم پرسشی بود که هرگز نتوانستم پاسخش را پیدا کنم.