کلودت، قهرمان داستان، که از کودکی با فقر و تحقیر دست وپنجه نرم کرده است در آرزوی دست یابی به یک زندگی آرام و مرفه به عنوان ندیمه ی مخصوص آتنا، معشوقه ی بانفوذ پادشاه، پا به دربار لویی چهاردهم می گذارد. پیشینه ی هنرپیشگی خانوادگی ای که در تاروپود وجود او رخنه کرده خیلی زود شباهت های زندگی درباری و صحنه ی نمایش را بر وی آشکار می کند؛ صحنه ی نمایشی که ترک آن بهای گزافی دارد. آیا کلودت در میان شکوه و تجمل دربار به آرزوهایش دست می یابد؟ و آیا موفق می شود از خانواده اش، که صمیمانه به آن ها عشق می ورزد، مراقبت کند؟
کتاب شهبانوی پنهان