هیجان ها طیف وسیعی دارند و ممکن است مثبت (مانند شادی) یا منفی (مانند خشم) باشند. مولفه اول هوش هیجانی به میزان آگاهی ما از هیجان های خود می پردازد؛ یعنی توانایی نظارت بر هیجان ها و آگاهی از آن ها کلید اساسی و اصلی این مولفه است. ما همواره در زندگی هیجانات و احساسات متنوع و متفاوتی را تجربه می کنیم؛ از جمله شادی، غم، خشم، اضطراب. در مولفه اول هوش هیجانی به این نکته می پردازیم که به آنچه درونمان می گذرد چقدر واقفیم. در وهله اول، ممکن است به نظر برسد که تمام احساسات و هیجانات روشن و آشکارند. با تامل در این موضوع در می یابیم که خیلی وقت ها از هیجان های خود ناآگاهیم و غافلانه یا جاهلانه از کنارشان می گذریم؛ وقتی هم که متوجه حضورشان می شویم، دیگر دیر شده است. آگاهی به خود، یعنی آگاهی به حالات و هیجان های خود و چگونگی تفکر درباره آن ها. فرض کنید هنگام رفتن به محل کار با فردی درگیر می شوید. ساعت ها پس از آن، همچنان احساس ناراحتی، بدخلقی و کج خلقی بر رفتار شما سایه می افکند؛ بی دلیل پرخاش می کنید و به اطرافیان تشر می زنید. اگر به این روند دقت کنید، متوجه می شوید که آن برخورد تاثیر پیوسته و ناخوشایندی بر دیگر برخوردها و رفتارهایتان داشته است و چه بسا در این شرایط با واکنش های خود ناآگاهانه مواجه شده اید. در این مولفه، نکته شایان توجه این است که آگاهی هیجانی امکان ارزیابی جدید اوضاع را برای فرد فراهم می کند. بنابراین، نکته مهم در اولین مولفه هوش هیجانی این است که هنگام مواجهه با یک رویداد به آنچه درونتان می گذرد آگاه باشید.