جستجو در جهان وهم آلود اسطوره، دشوار و پیچیده است. پیچیدگی این راه به پیچیدگی موضوع بازمی گردد. تلاش امروز انسان برای رمزگشایی و تاویل نمادها و جهان تودرتوی اسطوره، مانند تلاش انسان های نخستین برای راهیابی به جهان ناشناختۀ پیرامون است. هر قوم و ملتی اسطوره های ویژه ای دارد.
آیا سرزمینی همانند مازندران- به عبارتی شمال ایران- با اقلیمی متفاوت، نمی تواند اسطوره های ویژه ای داشته باشد؟ تپوری ها، آماردها، کادوسی ها و کاسپی ها در وضعیتی با کوه های بلند، دره های ژرف، جنگل های انبوه و دریایی بزرگ، سرزمینی با آب و هوایی ویژه و متمایز با دیگر نقاط ایران، نمی تواند نسبت به اقلیم های متفاوت دیگران گذار دیگری داشته باشد؟ آمیختگی اسطوره های آنان با اسطوره های کوچندگان آریایی تا چه اندازه است؟ آیا این آریایی ها، همان کوچندگان فلات ایران به دشت های جنوب باختری سیبری نبودند که با دگرگونی وضعیت اقلیمی به خاستگاه نخستین و سپس به سوی باختر رو نمودند؟ این درآمیختگی اسطوره ها نمی تواند خاستگاهی مشترک داشته باشد؟ رهیافت به این برآمد، کاری- اگرنه غیرممکن- بسیار دشوار است. هزاران سال درآمیختگی و همزیستی- با همۀ ستیزه هایی که آریایی ها در آغازین کوچ به این سرزمین با بومیان شمال فلات ایران و همچنین دیگر بومیان این فلات داشتند- به آمیزش اسطوره ها، دگردیسی آن و همگرایی در آیین و پهنۀ عملی زندگی منجر شده است.
کتاب مازندران در اسطوره های ملی ایران