اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
سه فصل اول خیلی خوب بود. صحنههای پرکشش واقعی. یک روزه سه فصل اول رو خوندم. فصل آخر رو دلم میخواست جیغ بزنم از بس پیش نمیرفت. اینکه سبک مدرنه و زبان ثقیل آزاردهنده بود برام. توی بیکتابی با زبان قاجاری کمتر اذیت شدم. خلاصه که فصل آخر نذات لذت ببرم
به توصیه یکی از دوستان تصمیم گرفتم آثار آقای خبوشان رو بخونم. اولین کتابی که ازشون خوندم، کتاب موهای تو خانه ماهی هاست بود. اصلا قصه برام جالب نبود و ذهنیتم به هم ریخت. اما این کتاب واقعا عالی بود و قصه جذاب و پرکششی داشت.
بیاید درباره سه فصل اول حرف نزنیم و فقط به فصل چهارم بپردازیم. اگه بگم این فصل رو یه نفس خوندم شاید دروغ نگفته باشم
دو فصل اول فوق العاده است. انگار نویسنده آمده و یقهی خواننده را گرفته و دنبال خود میکشاندش. فصل سوم به قوت دو فصل قبل نبود. اما روایت مواجه شدن البرز با واقعیت به خوبی از آب درآمده. در فصل آخر آقای نویسنده یقهی مخاطب را به یکباره و به طرز باورنکردنیای رها میکند(انگاری میخواهد انتقام لذت فصل اول را بگیرد). فصل آخر را دوباره باید بخوانم. کلا پرداختن به جزئیات را دوست دارم. چه جزئیات روحی و ظاهری شخصیتها و چه جزئیات فضای داستان. در این کتاب به خوبی این اتفاق افتاده بود. ولی بعضی جاها کار را خراب میکرد. گاهی باید فقط با یک جمله کوتاه روح خواننده را تسخیر کرد؛ نه اینکه با توصیفهای تکراری و پشت سر هم خستهاش کرد. در مجموع خیلی کتاب خوبی است.
👌عالی درجه یک