صدای شیپور، آرام و گیرا، صدای حرکت ماشین، صدای حرکت ماشین دیگر و صدای زوزۀ ترمز همین ماشین و بعد صدای حیوانی که از این ترمز آزار دیده. سکوت. صدای گام های وارفتۀ یک رهگذر و بعد گفت و گوی او با رهگذری دیگر که با وی روبه رو می شود: سلام! سلام... امروز چطورین؟ مثل همیشه! اوهو! اوهو! اوهو! سایه تون کم نشه. سااااایه! هوم! سااایه! صدای تاخت اسب. انگار آدم ها با همین شتاب پس از مکررترین گفت و گوی روزانه از هم جدا می شوند. با آواز پرنده ای که روی درخت نشسته پرده باز می شود.
ای کاش موجود بکنید.