ای زندگی تمام تو را گشتم ،اما نشد که مرد کسی باشم /
حتی نشد به قدر گپی کوتاه، مهمان چای سرد کسی باشم -
تنهایی ام دلیل موجه داشت،من بر خلاف عامه ی مردم /
اصلا نخواستم که در این دنیا، دنبال کارکرد کسی باشم -
از این درون جسم خودم ماندن، جانم به لب رسیده،بیا امشب /
بگذار تا جنون بکنم ای عشق، بگذار دوره گرد کسی باشم -
از استخوان کوچک پاهایم جفت مکعبی بتراشانید /
تا بعد مرگ هم به قمار آیم،تا تاس تخته نرد کسی باشم -
این زندگی جهنمی از سرماست،در زندگی بعدی خود ای کاش /
می شد که شاهدانه برویم من،شاید دوای درد کسی باشم