در عالم تضاد، جز از تضاد سخنی نمی توان گفت و جز از راز پیچیده خلقت، از چیزی نمی توان نشان یافت. در ورای همه این تضادها و نواهای درهم ریخته، ناشناخته، نوایی از آفریده ای به گوش می رسد که می خواهد تضاد هستی را در لابه لای سخنان جذاب خود که از هستی مطلق دم می زند، رنگ نیستی بزند. محی الدین ابن عربی، در این کتاب، از زندانی حکایت می کند که وجود وی را در بند کشیده، و آن روح بزرگ و پر عظمت را به مدت یک سال در کنج بیغوله خود حبس کرده و باعث شده که در این جای تنگ و پر آشوب از هر دری سخن گوید.
کتاب اندوه های زندانی