1. خانه
  2. /
  3. کتاب دختران ماه

کتاب بانوان ماه

9 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
4 از 1 رأی

کتاب بانوان ماه

Celestial Bodies
٪15
27000
22950
3.5 از 2 رأی

کتاب دختران ماه

Celestial Bodies
٪15
42000
35700
3.8 از 1 رأی

کتاب زنان ماه

Celestial Bodies
انتشارات: ورا
٪15
40000
34000
پیشنهاد ویژه
3 از 1 رأی

کتاب دختران مهتاب

Celestial Bodies
انتشارات: افراز
٪25
450000
337500
پیشنهاد ویژه
3.7 از 1 رأی

کتاب اجرام آسمانی

Celestial Bodies
٪25
215000
161250
پیشنهاد ویژه
2 از 1 رأی

کتاب بانوان مهتاب

Celestial Bodies
انتشارات: گام نو
٪25
85000
63750
پیشنهاد ویژه
3.6 از 1 رأی

کتاب زنان آسمانی

(چرم،لب طلایی)
Celestial Bodies
انتشارات: پارمیس
٪20
185000
148000
3.2 از 1 رأی

کتاب بانوان ماه

Celestial Bodies
انتشارات: مهراندیش
٪15
240000
204000
4 از 1 رأی

کتاب دختران ماه

Celestial Bodies
ناموجود
56000
معرفی کتاب دختران ماه
در روستای العوفی در عمان ، با سه خواهر روبرو می شویم: مایا ، که پس از یک شکست عاطفی با عبدالله ازدواج می کند. اسما ، که با احساس وظیفه ازدواج می کند. و خاولا ، که در حالی که منتظر معشوق خود است که به کانادا مهاجرت کرده ، همه پیشنهادات را رد می کند. این سه زن و خانواده هایشان شاهد تکامل عمان از یک جامعه سنتی برده دار به سمت یک کشور امروزی هستند. کتاب «دختران ماه» زندگی این سه زن را شرح می دهد و علاوه بر آن نگاهی به تحولات اجتماعی و سیاسی عمان نیز دارد. این امر اهمیت این اثر داستانی را نشان می دهد که توانسته است از خلال روابط عاطفی سه زن، ما را با یک نظام رو به پیشرفت آشنا کند. روایت های موجود در این کتاب به گونه ای مدون شده اند که تا آخر جذابیت خود را حفظ می کند و خواننده تا انتها نمی تواند حدس بزند چه بر سر شخصیت ها خواهد آمد یا حتی چه بر سر عمان خواهد آمد.
این کتاب ما را به یک مکان غیرمعمول می کشاند: روستایی در عمان در حاشیه مسقط پایتخت. این داستان از یک خانواده و تعدادی دیگر از شخصیت های اطراف آن ، از پس از جنگ جهانی دوم تا کم و بیش دهه 2000 را روایت می کند. شخصیت های متعدد با قدرت طراحی شده اند و داستان گذار از جهان باستان به مدرنیته در کشوری که زندگی می کنند نیز جذاب است.
درباره جوخه الحارثی
درباره جوخه الحارثی
جوخه الحارثی (Jokha al-Harthi؛ زادهٔ ۱۹۷۸) رمان‌نویس، نویسندهٔ داستان کوتاه، و استاد دانشگاه اهل عمان است که به خاطر نگارش رمان اجرام آسمانی» (سیدات القمر) برنده جایزه جهانی من بوکر شده‌است که درباره زندگی سه خواهر و خانواده‌هایشان و تغییرات اجتماعی در عمان است. و به عنوان پرفروش‌ترین کتاب آمریکا معرفی شده.
او اولین نویسنده عمان است که آثارش به انگلیسی ترجمه می‌شود.
ترجمه فارسی این کتاب برای اولین بار در ایران به نام دختران مهتاب توسط نرگس بیگدلی انجام شده است.
ویژگی های کتاب دختران ماه
  • برنده جایزه بین المللی من بوکر سال 2019
  • برنده جایزه بهترین رمان عمان سال 2010
قسمت هایی از کتاب دختران ماه

چند ماه بعد وقتی حامله شد تنها آرزویش این بود که مثل مادرش آسوده و راحت وضع حمل کند. یادش آمد مادرش چگونه از تولد خود مایا تعریف می کرد: توی حیاط دنبال جوجه می دویدم. عمو برای ناهار سرزده به خانهٔ ما آمده بود. ناگهان دردم گرفت، درد زایمان. آن قدر درد داشتم که همان جا توی حیاط به زمین افتادم. نمی توانستم تکان بخورم. پدرت رفت و قابله را خبر کرد. سبیکه تا چشمش به من افتاد گفت: - وقتش رسیده. مرا برد توی اتاق. هیچ کاری از دستم برنمی آمد. در را بست. از من خواست بلند شوم. روی پاهایم بایستم. بعد گفت دو دستم را بلند کنم. آن قدر که به تیر بالای دیوار برسد. من هم همهٔ تلاشم را کردم. تیر را گرفتم. پاهایم از هم در رفت. سبیکه داد زد خدایا به این زن رحم کن. خجالت بکش. دختر شیخ مسعود باید خوابیده وضع حمل کنه؟ چون آن قدر ضعیفه که نمی تونه ایستاده وضع حمل کنه؟

من ایستادم. تیر روی دیوار را هم چنان توی دستم گرفتم. تا تو از بدنم بیرون افتادی. افتادی توی شلوارم. آنوقت ها شلوارهای ما گشاد بود و برای افتادن بچه جا داشت. تو تقریبا مرده به دنیا آمدی. اگر سبیکه دست های مرا به زور از تیر جدا نمی کرد و تو را به زور بیرون نکشیده بود مرده بودی. آن بند نافی که به دور گردنت افتاده بود تو را خفه می کرد. به خدا حتی یک بار هم پیش دکتر نرفته بودم. اصلا و ابدا. اصلا. احدی بدن مرا ندیده بود. این روزها زن ها در «مسقد» به مریض خانه می روند. این زن های هندی و این دخترای مسیحی همه جای بدن شما را می بینند. واله مایا، من تو، خواهرات و برادرات رو به دنیا آوردم. ذره ای آخ نگفتم. خدا خیرت بده سبیکه. من دو تا دستم را محکم به تیر روی دیوار گرفته بودم و سبیکه داد می زد: - ای عزیزم! اگر یک داد زدی، نزدی ها! همهٔ زن ها بچه را از بدنشان بیرون می آورند. چه خبرته رسوایی به پا می کنی؟ گریه می کنی؟ دختر شیخ و رسوایی؟ من که حرفی نزدم. شکایتی هم نکردم.

این روزها زن ها به پشت می خوابند و وضع حمل می کنند. شوهرشان از آن طرف مریض خانه صدای جیغ و فریاد آن ها را می شنود. دیگه تو دنیا شرم و حیایی نمونده. مایا وقتی شکمش حسابی بزرگ شد به طوری که نمی توانست بخوابد به پسر سلیمان بازرگان گفت: - بشین و گوش کن. من این جا با حضور این همه شلوغی و قابله بچه را به دنیا نمی آورم. مرا ببر «مسقد». علی حرف او را قطع کرد. - هزار بار بهت گفتم اسم این شهر مسقطه نه «مسقد». مایا. انگار که اصلا حرف علی را نشنیده است، به حرف هایش ادامه داد: - می خوام بچه ام تو مریضخونهٔ سعاده به دنیا بیاد. - می خوای بچهٔ من به دست این مسیحی ها به دنیا بیاد؟

نظر کاربران در مورد "کتاب دختران ماه"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

دقیقا چطوری پرداخت کنم

1403/05/07 | توسطریم زهیری
0
|

کدوم ترجمه بهتره؟

1399/10/29 | توسطریحانه شهنازی
3
|
پاسخ ها

نشر افراز

1400/02/10|توسطحسینی - کاربر سایت
1

لطفا فصلنامه‌ی مترجم رو هم برای فروش بزارین

1399/06/18 | توسطمریم کاظمی
0
|