سال ۱۳۲۶ قاسم غنی، پزشک و ادیب، را محمدرضا شاه به سفارت ایران در قاهره فرستاد. ملکه فوزیه بدون دخترش به مصر بازگشته بود همراه با جواهراتی که هنگام ازدواج با ولیعهد ایران به او داده بودند. شمشیر جواهرنشان رضا شاه را هم، که در ژوهانسبورگ درگذشته بود، ملک فاروق خیال نداشت همراه جسد او به ایران بفرستد. یادداشت های غنی شرح تلاش اوست برای فیصله دادن به طلاق، ستایش زنان بسیار زیبا و تحقیر زنان کمتر زیبا، و مطالبی محرمانه از قبیل دیدار با پریچهره ای که از او با نام مستعار و عنوان عجیب ”بگم سکینه والی (خانم امریکائی، زن ولی خان هندی)” یاد می کند.
و مطالبی خطرناک تر: نامه های محرمانه و خصوصی شاه به ملک فاروق دربارهٔ برخی روابط عروس فراری را رونویسی می کند و در بازگشت به تهران در گوشه ای می اندازد. یادداشت ها چرا روی کاغذ آمد؟ مخاطب آن ها قرار بود چه کسی باشد؟ املا و انشای ادیبی که مدعی تصحیح دیوان حافظ بود چرا تا این حد پرخطا و ناهموار است؟ یادداشت های مطوّل روزها و شب های مأموریت بی نتیجهٔ قاهره با ویرایش و پیرایش اساسی و افزودن پانوشته ها متنی شده داستان گونه، همراه با پیشگفتاری در تحلیل مشاهدات و تأملات راوی.
کتاب آدم ما در قاهره