جان گری با هایک در درجه اول به عنوان یک فیلسوف رفتار می کند. کتاب او یک اثر تحلیلی است ، نه یک قدیس نگاری، و قطع به یقین بهترین کتاب در این زمینه است.
یک همکاری حائز اهمیت.
اولین بررسی کار من که نه تنها به طور کامل آن را درک کرده، بلکه قادر به ادامه ایده های من فراتر از نقطه ای است که آن ها را رها کردم.
حتی اگر بتوان این ایراد را با هر ترفندی رفع و دفع کرد، و برای نیازها و شایستگیها تعیّن و توافق پذیری بیشتری قائل شد، باز نقد ویرانگری بر توزیع براساس چنین معیارهایی وارد است، و آن نقد این است که چنین توزیعی همخوانی میان پاداش و خدمات ارائه شده را که یگانه ضامن کارآیی اقتصادی است از میان می برد. هرچه باشد، پزشکی نالایق ممکن است محتاجتر و شایسته تر از پزشکی لایق باشد، اما ما باز فکر می کنیم که مزد و پاداش هریک را باید متناسب با ارزش خدماتی که به بیمارانشان ارائه می دهند معیّن کرد و پرداخت. اصل پاداش دادن به افراد برحسب ارزش خدماتی که به دیگران ارائه می دهند، در صورتی که ورود به هر شغلی آزاد باشد، آشکارا نشان می دهد که یگانه اصل عدالت که باید در مورد توزیع در جامعه ای آزاد جاری شود اصل عدالت مبادله ای است. کوشش برای تحمیل کردن سلسله مراتبی از اهداف و مقاصد است، نوعی رتبه بندی ارزشها و قواعد داوری که ناظر به وزن و قدر نیازها و شایستگیهای رقیبی است که در مورد آن هیچ اجماعی در جامعه وجود ندارد و دلیلی هم ندارد که فرض کنیم اصلا چنین اجماعی می تواند به دست آید. بنابراین، چون این مفاهیم توزیعی با طرحها و الگوهایی که افراد درافکنده اند تداخل می یابند، هایک بدرستی می گوید که اندیشه های مدرن عدالت اجتماعی تهدیدی برای نظم آزاد هستند و می خواهند این نظم را به نظمی توتالیتری دگرگون کنند.