برای زندگی کردن یا زنده ماندن، کاسه اش را به سمت تان می گیرد و امیدوار است از سمت شما یک سکه، کمی دست و دلبازی یا اشاره ای برادرانه نصیبش شود. او چهل و هفت سال دارد، و از بیش تر از بیست سال پیش یعنی نزدیک به نیمی از زندگی اش در پیاده روهای پاریس گدایی می کند. این روزها، به محله های زیبا آمد و رفت دارد. مشتری های همیشگی خیابان مربف، خیابان مونتین ، زنان یا مردانی که به تئاتر شانزلیزه می روند و از مقابل دراگ استور، نزدیک میدان اتوآل رد می شوند، می توانند از کنارش بگذرند یا متوجهش شوند. با این همه او کارش را در این مناطق سطح بالا شروع نکرده است؛ مدت زیادی در خیابان هایی که رفاه کم تری در آن ها حکم فرماست، درحالی که ساعت ها در انتظار شخصی «نیکوکار» در مقابل ورودی مترو یا فروشگاه های مواد غذایی ایستاده، گدایی کرده است.
کتاب شغل من گدایی است