وایوو موکل بادها بود. صفت های زیادی داشت؛ سریع ترین، شفاف ترین، خوشبو ترین، تمیزترین، سبک ترین و خواب آلودترین. این صفت آخر وایوو بود که همه ی آدم ها، حیوانات و گیاهان را جان به سر کرده بود. وایوو می خوابید، نه یک روز نه دو روز نه یک ماه، گاهی دو سال و سی سال می خوابید و وقتی خواب بود نه ابری از دریا به خشکی می رفت، نه بارانی روی کوهی می بارید نه حتی گرده ی گلی به گلی می رسید. وقتی وایوو خواب بود همه ی کارهای دنیا لنگ می شد، درخت ها بی شکوفه می ماندند، دریاچه ها خشک می شدند، قاصدکی توی هوا نبود.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟