قضا و قدری که تو معتقدی، می گوید هر کار که می شود و هر کس هر کاری می کند، هر شلاقی که بازویی می زند و گرده ای می خورد و هر پولی که غارت می کنند و غارت می شود و هر ستمی که افرادی می کنند و اقوامی می کشند، همه پیش از من و تو نوشته شده و لایتغیر است. پس جنایتکار نمی تواند جنایت نکند! و قربانی نمی تواند قربانی نشود! و گناهکار نمی تواند پاک بماند! و پاک هم نمی تواند گناه کند! بنابراین، یعنی هرچه که هست و هرچه که بوده و هرچه که خواهد بود، نه دست من است، نه دست تو. پس نه جنایتکار مجرم است و نه جنایت پذیر مقصر. در فقر، نه غارتگر مجرم است و نه غارت شده مأجور! در قتل عام، نه آن که خون را می مکد مجرم است و نه آنکه خونش را مکیده اند محق! همه چیز، اراده من و اراده تو، مسئولیت من و تو، انتخاب جانی بودن و یا انتخاب قربانی شدن، سرنوشت ستمگر و سرنوشت ستمدیده، همه از پیش در یک نظام جبری و قطعی لایتغیر ثبت است و ما مأمور اجرای اراده پیش از خودمان هستیم و مجبوریم آنچه را که در پیشانی ما نوشته ببینیم.
درود بر شریعتی و افکارش بسیار باسواد و چیز فهم
روح این دانشمند روشنفکر شاد
با زبانی ساده و قابل فهم، خلأ موجود میان املیسم و فکلیسم رو توضیح دادند و اینکه باید برای دینداری به دور از تحجر کار کرد و حرف نو تولید کرد بر مبنای اصول اسلامی
آرمانگرا و چیزی نزدیک به مبهم و معرف بدون راه رسیدن
کتاب مختصر و مفیدی بود که به دلایل اختلاف بین نسلها میپردازه و دلایل رو با دیدگاه خودش و با تیزبینی تبیین میکنه.خیلی توصیه میشه،باعث میشه یه دیدگاه بهتری نسبت به اختلاف نسل ها(بخصوص از نظر مذهب) داشته باشیم.عارف.ن
قبل از انقلاب حرفهای دکتر خیلی بدلم مینشست مدینه فاضله جامعه بی طبقه توحیدی تشیع علوی اما اکنون فکر میکنم دکتر یک آرمانگرایی بوده که موتورمحرکه جوانان جویای عدالت بوده بدون آنکه روش دستیابی به آرمانهای بیان کند