بنابراین این حرف که در قرن نوزدهم گفته شد که : "دین تریاک توده هاست تا توده ها به نام امید به بعد از مرگ ، محرومیت و بدبختیشان را در این دنیا تحمل کنند، تریاک توده هاست تا مردم اعتقاد به این داشته باشند که آنچه پیش می آید در دست خداوند است و به اراده خداوند است و هر گونه کوشش برای تغییر وضع ، برای بهبودی وضع خود و مردم ، مخالفت با اراده پروردگار می باشد." لیت حرف راست است، راست است! اینکه گفتند: "دین زائیده ترس موهوم مردم است" ، راست است! و اینکه گفتند : "دین زاییده تبعیض و مالکیت و محرومیت دوره فئودالی است"، راست است. اما این کدام دین است ؟ دینی است که تاریخ هم همیشه در قلمروش بوده است - غیر از لحظاتی که مثل برقی درخشیده و بعد هم خاموش شده است و همین دین شرک است ... آن کسی که قرآن به سر نیزه می زند، قریش نیست که برای لات و عزا در برابر پیغمبر اسلام بایستد.او این شکل را به این شکل نمی تواند حفظ کند، می آید از داخل، بعد قرآن را به سر نیزه می زند و علی را می کوبد، یعنی خدا و محمد را می کوبد. به نام خلافت رسول خدا و به نام حکومتی که قانون اساسی آن، قرآن است بر تاریخ حکومت می کند و اصولا خلیفه که به جهاد و حج می رود، باز دین شرک حکومت می کند ... ... آن دین - دین شرک - زاییده ترس و جهل مردم است . چرا ؟ برای اینکه مذهبی های مشرک ، یعنی کسانی که دین شرک را تبلیغ می کنند ، می ترسند از اینکه مردم بیدار بشوند ، باسواد بشوند، عالم بشوند، آشنا باشند ، می خواهند معلومات منحصر به چیزهایی همیشگی و ثابت باشد و آن هم در انحصار خودشان. چرا ؟ برای اینکه به میزان پیشرفت علم، آن دین شرک نابود می شود - چرا که محافظ دین شرک ، جهل است - و به میزان بیداری مردم و به وجود آمدن روح انتقاد در مردم ، آرمانخواهی در مردم ، در طول تاریخ ، و حافظ وضع موجود بوده و این وضع از پیش از فئودالیسم تا در دوره فئودالیسم و بعد از آن ، در شرق و غرب حتی در طول تاریخ بشری موجود بوده است... پیغمبران این دین - ادیان ابراهیمی - همواره بر روی همه چهره های حاکم - چه مادی و چه معنوی - و بر روی همه بتها - چه به قول " فرانسس بیکن" بتهای منطقی و چه بتهای جسمی ، چه بتهای بشری ، چه بتهای اقتصادی ، و چه بتهای مادی - پنچه افکنده اند . پنجه در پنجه تمام مظاهر دین شرک - یعنی دین وضع موجود - می افکنده اند ، و مسئولیت خود - پیغمبران ادیان ابراهیمی - و پیروانشان تغییر ریشه دار وضع موجود و جانشین کردن عدالت ، میزان و قسط - که همواره در قرآن به عنوان هدف ارسال رسل تکرار می شود - بوده است و استقرار عدالت و میزان و قسط یعنی تغییر وضع موجود نه پذیرفتنش. بنابراین نتیجه ای که می خواهم بگیرم این است که ، در طول تاریخ ، دین در برابر بی دینی نبوده، بلکه در برابر دین بوده و همیشه دین با دین می جنگیده است. دین توحید که بر آگاهی و بینایی ، بر عشق و بر نیاز آدمی (یک نیاز فطری فلسفی) مبتنی است ، در برابر دین شرک که زائیده جهل و ترس بوده، قرار داشته است.
کتاب شامل مبحث « آری این چنین بود برادر » نیز هست و به صورت جدا تهیه نکنید!
کتاب جالبی بود.متن گیرا،جذاب و ساده ای داشت.تفکرات دکتر شریعتی توی این کتاب به نظرم من بسیار منطقی،علمی و قابل قبول بود.در مجموع کتابی بود که ارزش خوندن رو داشت.عارف.ن
باید کتاب جالبی باشه. صبرانه منتظر خریدنش هستم❤️