نه تنها آن روز، بلکه حتی فردا و روزهای بعد هم، خبری از بهنام رضایی نشد. بارها تا دم در مطبش رفتم اما هر بار، ندیدن منشی پشت میز و فکر اینکه او در مطبش تنها باشد، باعث شد که از همانجا برگردم و تشکر کردن از او را به فرصت مناسب دیگری به تعویق بیندازم.
مقالات مرتبط با کتاب عاشقانه ای برای هیچ
5 دلیل برای خواندن رمانهای عاشقانه و تأثیر آن بر زندگی