رشته فلسفی زیبایی شناسی به مسائل مفهومی ناشی از بررسی انتقادی هنر و امر زیبایی شناسانه، می پردازد. موتر و بروسلی عنوان فرعی کتاب خویش در سال ۱۹۵۸ پیرامون زیبایی شناسی عام را مسائل موجود در فلسفه نقد قرار داد و بدین وسیله تلویحا می خواست بگوید که زیبایی شناسی ناظر است به مفاهیم فلسفی ای که - غالبا به طور سرسری۔ مورد استفاده منتقدان قرار می گیرند، زمانی که می گویند یک اثر هنری مانند یک نقاشی زیبا است یا دارای ارزش زیبایی شناسانه است، آن اثر موضوعی جستارمایه ای را باز نمایی می کند، دارای یک صورت خوش - ترکیب است، به سبک خاصی است، و بیانگر عاطفه ای است، ولی زیبایی شناسی افزون بر این به طور وسیع تر به زیبایی شناسی طبیعت و باغها و به درک و دریافت زیبایی شناسانه اشیاء و اعمال در زندگی روزمره نیز می پردازد.
در این بررسی مختصر ابتدا به امر زیبایی شناسانه به طور کلی و سپس به مسائل مختص به هنرها، پرداخته می شود. بحث با پاره ای اشارات کلی درباره اینکه چگونه زیبایی شناسی با پرسش های عام تر درباره معرفت، عاطفه، و ارزش، ارتباط می یابد پایان می یابد. تلاشی نیز خواهم شد برای اشاره به اینکه چگونه باید مهم ترین مفاهیم زیبایی شناسی را مهم تلقی کرد. گرایش فلسفه ی اواخر سده بیستم - به ویژه فلسفه تحلیلی - معطوف به این بوده است که مسائل زیبایی شناسی را مسائلی بداند که بی زمان اند و پاسخ های صحیحی دارند که درباره همه آثار هنری و تجارب زیبایی شناسانه، صرف نظر از اینکه در کجا یا در چه زمانی واقع شوند، صدق می کند. ولی اگر کسی با نگاهی به آن زمینه تاریخی که مسائل خاص زیبایی شناسی از دل آن پدیدار شده است، به زیبایی شناسی بپردازد، نه فقط از ماهیت آن مسائل، بلکه از چگونگی و چرایی شیوه های مختلف تصویر و طراحیشان نیز درک بهتری خواهد داشت.
کتاب دانشنامه زیبایی شناسی و فلسفه هنر