کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیت ها و توصیف عمیق ترین احساسات و افکار آن ها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنه ها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه می کند. در داستان می خوانیم: «همه چیز چنان به سرعت اتفاق افتاده بود که خیال می کردم دچار کابوس شده ام. انگار کسی با صدای بلند توی مغزم فریاد می کشید. توی سرم مدام صدای لبخند موذیانه امیر همراه صدای کریهش چرخ می خورد. از وحشت افکاری که توی سرم می چرخید نفسم تنگ شده بود».
کتاب آن شب…