یکی بود، یکی نبود. گاو پیری بود که همیشه غمگین بود. یک روز بره از گاو غمگین پرسید: چی شده، چرا این قدر غمگینی؟ گاو ماو کشید و گفت: (هوا بارانیه.) بره گفت: (باران که خوبه، علف ها را سبز می کنه. تو هم که علف دوست داری، خوش حال باش!) باران بارید و گاو علف های تر و تازه خورد و...