مردی به اصرار زنش وسوسه می شود کار حمّالی را رها کند و شغل رمّالی پیشه کند. از بخت بلند، دو بار پیش بینی اش درست از کار درمی آید، رمّال باشی شاه می شود و حسابی نانش می افتد توی روغن. اما این تازه آغاز ماجراست…
این حکایت بر اساس روایت زنده یاد فضل الله مهتدی (صبحی) با پایان بندی، نثر، منطق داستانی و محتوایی متفاوت روایت شده است.
کتاب حکایت حمالی که رمال شد