1. خانه
  2. /
  3. کتاب خاله پیرزن

کتاب خاله پیرزن

3.5 از 1 رأی

کتاب خاله پیرزن

(قصه هایی از ادبیات شفاهی ایران)
Khaleh Pirezan
انتشارات: فاطمی
٪15
98000
83300
معرفی کتاب خاله پیرزن
کتاب خاله پیرزن توسط افسانه شعبان نژاد بازنویسی شده است و شامل قصه هایی از ادبیات شفاهی ایران است. این کتاب را مانلی منوچهری تصویرگری کرده است. کتاب خاله پیرزن توسط انتشارات فاطمی به چاپ رسیده است. در بخشی از کتاب آمده است:
" یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود یک خانه ی نقلی بود. توی این خانه خاله پیرزن زندگی می کرد. خانه یک حیاط داشت. حیاط یک باغچه داشت. خانه یک اتاق داشت. اتاق یک طاقچه داشت. یک شب خاله پیرزن شامش را خورد. پنجره را باز کرد. باد سرد هوهو از لای پنجره به اتاق آمد. خاله پیرزن گفت: «وای ! وای ! چه بادی ! چه سرمایی!» بعد پنجره را بست. رختخوابش را پهن کرد. لحاف را روی خودش انداخت و خوابید . ولی هنوز چشمش بسته نشده بود که صدایی شنید."
درباره افسانه شعبان نژاد
درباره افسانه شعبان نژاد
مي‌گويند اول ارديبهشت ماهِ سال چهل و دو در شهداد وقتي كه بلبل‌هاي خرمايي شاد از هواي بهاري، ‌لابه‌لاي شاخه‌هاي نخل اين سو و آن‌سو مي‌پريدند و آواز مي‌خواندند، صداي گريه‌هاي نازك و كشدار نوزادي كه هشتمين عضو از خانواده‌ي شعبان‌نژاد بود، به نرمي با صداي بلبل‌ها در هم آميخت. صدايش با نسيم ملايمي كه از كوير مي‌آمد و برگ‌هاي نارنج و پرتقال باغ را نوازش مي‌كرد، همراه شد.
آن نوزاد من بودم. نامم را افسانه گذاشتند و ناخودآگاه روحم را به شعر و قصه و افسانه پيوند زدند. اينگونه بخشي از آسمان آبي مال من شد. آسماني كه در خواب و بيداري به آن سفر كرده‌ام و سفر مي‌كنم.
نکوداشت های کتاب خاله پیرزن

یک شب خاله پیرزن شامش را خورد. پنجره را باز کرد. باد سرد هوهو از لای پنجره به اتاق آمد. خاله پیرزن گفت: وای وای چه بادی! چه سرمایی ! بعد پنجره را بست. رختخوابش را پهن کرد. لحاف را روی خودش انداخت و خوابید ولی هنوز چشمش بسته نشده بود که صدایی شنید و...

مقالات مرتبط با کتاب خاله پیرزن
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب خاله پیرزن"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

سلام این داستان را بیشتر بگذارید قصه اش کمه

1400/09/01 | توسطمرضیه کاظنی - کاربر سایت
0
|