جامعه شناسان از دیرباز مدرنیته را برحسب پیدایش سرمایه داری، ظهور نهادهای سیاسی دموکراتیک یا نیروهای اخلاقی ایدۀ فردگرایی تصویر کرده اند، اما به این واقعیت توجه چندانی نکرده اند که همراه با مفاهیم آشنای ارزش اضافی، بهره کشی، عقلانی شدن، افسون زدایی یا تقسیم کار، اکثر کلان روایت های جامعه شناختی از مدرنیته، داستان دیگری را نیز در بر می گیرد که اغلب کمتر محل اعتنا بوده است: یعنی توصیف ها یا روایت های پیدایش و تکوین مدرنیته بر حسب هیجانات. چند نمونۀ درخشان اما به ظاهر بی اهمیت را می توان در اینجا ذکر کرد: هستۀ نظری اخلاق پروتستانی وبر دربارۀ نقش هیجانات در کنش اقتصادی است، زیرا کنش اقتصادی اضطرابی است که الوهیتی انکارناپذیر آن را برمی انگیزد و در قلب کنش دیوانه وار سرمایه دار کارآفرین قرار دارد.ازخود بیگانگی به نزد مارکس، که در توضیح رابطۀ کارگر با فرایند کار و محصول نیروی کار بسیار مهم بود، فحوای هیجانی شدیدی داشت، همانند وقتی که مارکس، در دست نوشته های فلسفی و اقتصادی، دربارۀ کار بیگانه چون فقدان واقعیت یا، به گفتۀ او، از دست دادن پیوند با شی ء بحث می کند. اینکه فرهنگ عامه «از خودبیگانگی» مارکس را تصاحب و تحریف کرد بیشتر به دلیل پیامدهای هیجانی آن بود: مدرنیته و سرمایه داری به این معنا باعث ازخودبیگانگی می شد که نوعی کرختی هیجانی را در پی داشت و افراد را از یکدیگر، اجتماع و نفس خودشان جدا می کرد. یا هنوز می توانیم به تصویر مشهور زیمل از کلان شهر استناد کنیم که شرحی است بر حیات هیجانی. از نظر زیمل، زندگی شهری جریان بی پایانی از تحریکات عصبی را در پی دارد و این برخلاف زندگی در شهرهای کوچک است که بر روابط هیجانی متکی است. زیمل نگرش معمول مدرن را نوعی «دلزدگی»[۴] می داند؛ آمیزه ای از احتیاط، خونسردی و بی تفاوتی و، به گفتۀ زیمل، همیشه در معرض خطر تبدیل شدن به نفرت. سرانجام، جامعه شناسی دورکیم، که شاید برای نوکانتی ها تعجب آور باشد، آشکارا درگیر هیجانات است.
ادعای من این است که شکل گیری سرمایه داری دست در دست شکل گیری فرهنگ هیجانی کاملا ویژه ای گام برداشت و وقتی بر این وجه از سرمایه داری، به عبارتی بر هیجانات آن، تمرکز می کنیم، ممکن است در موقعیتی قرار بگیریم که بتوانیم نظم دیگری را در سازمان اجتماعی سرمایه داری کشف کنیم. در درس گفتار نخست، نشان می دهم وقتی به هیجانات به دیدۀ ویژگی های اصلی در سرگذشت سرمایه داری و مدرنیته بنگریم، تقسیم متعارف بین حوزۀ عمومی غیرهیجانی و حوزۀ خصوصی اشباع شده از هیجانات شروع به انحلال و اضمحلال می کند، چرا که آشکار می شود در سراسر قرن بیستم، مردان و زنان طبقۀ متوسط به تمرکز شدید بر زندگی هیجانی شان، هم در محل کار و هم در خانواده واداشته می شدند، آن هم با استفاده از تکنیک های مشابه برای پیش بینی خود و ارتباط آن با دیگران. ماهیت این فرهنگ جدید هیجانی این نیست که ما درون پوستۀ زندگی خصوصی عقب بنشینیم، بدان صورت که منتقدان توکویلی از آن می ترسند؛]۱۳[ برعکس، هرگز خود خصوصی به این اندازه علنا اجرایی نشده و تحت کنترل گفتمان ها و ارزش های حوزه های اقتصادی و سیاسی در نیامده است. در درس گفتار دوم به شکلی کامل تر شیوه هایی را می کاوم که در آنها هویت مدرن بیش از پیش در انواع عرصه های اجتماعی علنا مستقر می شود. هویت مدرن از طریق روایتی استقرار می یابد که آرزوی تشخص را با مطالبۀ تاب آوری و بردباری هیجانی ترکیب می کند. رواج و ماندگاری این روایت، که می توانیم به اختصار آن را روایت شناخت[۱۶] بنامیم، در پیوند با منافع مادی و ایدئال انواع گروه های اجتماعی است که در بازار، جامعۀ مدنی و در حدود و ثغور نهادی دولت عمل می کنند. در سومین درس گفتار، نشان می دهم چگونه فرایند تبدیل خود به امری عمومی و هیجانی قدرتمندترین تجلی خود را در فناوری اینترنت می یابد، فناوری ای که خود هیجانی عمومی را پیش فرض می گیرد و جامۀ عمل می پوشاند و در واقع حتی باعث می شود خود هیجانی عمومی بر تعاملات خصوصی مقدم باشد و آنها را شکل دهد.