روزی روزگاری دختری بود به نام سیندرلا. او که پدر و مادرش را از دست داده بود، مجبور بود در خانه ی زن بجنسی خدمتکار باشد. این زن، دو دختر داشت. دخترها تنبل و حسود بودند و سیندرلا را اذیت می کردند. روزی، پسر حاکم آن سرزمین تصمیم گرفت مجلس جشنی برپا کند. او همه ی دخترهای جوان را به قصرش دعوت کرد و...
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟