کلاینمن: هان؟
صداها: درو واکن! هی... بجنب، می دونیم که اون تویی! وا کن دروا یالا واکن!... کلاینمن: هان؟ چی؟
صداها: زود باش، واکن کلاینمن: چی؟ صبر کنین!(چراغ را روشن می کند. شما؟ صداها: یالا، واکن! بجنب! کلاینمن کی هستین؟ صدا: بجنب کلاینمن... زود باش. کلاینمن: هکر... این صدای هکره. هکر؟
صدا: کلاینمن، می شه درو واکنی؟
کلاینمن:(به دور و بر اتاق نگاه می کند.)... خب، ببینید، من فردا باید برم سر کار... ویکتور: بجنب کلاینمن، ما باید قبل از حمله بعدی جلوشو بگیریم. کلاینمن: ما؟ ما یعنی من هم؟
هکر: به نظر نمی آد پلیس بتونه جلوشو بگیره. کلاینمن: خب، پس باید عریضه و شکایت بنویسیم. من اول صبح این کارو می کنم. هکر: کلاینمن، اونا هر کاری از دستشون بربیاد می کنن، ولی گیج شده اند. سام: همه گه گیجه گرفته اند.
ال: نکنه می خوای بگی چیزی در این باره نشنیدی؟ جان: باور کردنش سخته.
هکر: راست میگه کلاینمن. اگه این طور فکر کنی پس هیچ کی تأمین جانی نداره.
ال: شاید می خواد به خودش قوت قلب بده.
جان: اوهوم
سام: الگوی خاصی وجود نداره کلاینمن ویکتور: فقط پرستارها نیستن که در معرض خطرن. ال: هیچ کی تأمین جانی نداره. کلاینمن: قصد نداشتم به خودم قوت قلب بدم. می خواستم یه سوال ساده بپرسم. سام: این سوالای وامونده رو بذار کنار. ما کلی کار داریم. ویکتور: همه ما نگرانیم. ممکنه هر کسی قربانی بعدی باشه.