این اثر به کاوش در ذات انسان و جامعه ای می پردازد که بسیاری از مردم سخت کوش خود را به خطر می اندازد و طرد می کند.
تصویری درخشان از انسان کارگر در عصر صنعت.
یکی از غنی ترین و شاعرانه ترین نمایشنامه های اونیل.
این نجاست چه جوری تو دهنت افتاد؟ خونه! خونه و جهنم...! لعنت به هرچی خونه س! وقتی من بچه بودم از خونه ی نکبتیم فرار کردم؛ خونه برا من یه کپه نجاست بوده.
ینک: «یه روزایی بود که منو به زور می بردن کلیسا. اون وقتا خیلی بچه بودم. پدر و مادرم خودشون نمی رفتند. انگاری می خواستن از شرم خلاص بشن.» لانگ: «اونا دعا می خونن تا مسیح پول بیشتری نصیب شون بکنه.»
آهای شمایی که توی ماه زندگی می کنین! شما که به نظرم خیلی عاقل می آین! بگین من به کجا تعلق دارم؟
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.
کارنامه ی «یوجین اونیل» پر از رکوردهای تاریخی است: او تنها نمایشنامه نویس آمریکایی است که «جایزه ی نوبل ادبیات» را از آن خود کرده و هم چنین، چهار بار برنده ی «جایزه ی پولیتزر» شده است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
نمایشنامه ای درخشان که به زیبایی و البته تلخی، بی هویتی انسان در عصر سرمایه داری و صنعت رو به نمایش میکشه. طنز سیاهی که اونیل در این اثر به کار میبره تنها محدود به یک یا دو مورد نمیشه و در جای جای نمایش با تمثیل هایی اکسپرسیونیستی تقریبا همه چیز رو به بوته نقد میذاره! از دموکراسی نمایشی اتحادیه کارگران گرفته تا مسیحیتی صنعتی که فقط یکشنبهها ظهور میکنه! به هیچ عنوان این اثر اونیل رو از دست ندین