1. خانه
  2. /
  3. کتاب خانه ی زویا

کتاب خانه ی زویا

پیشنهاد ویژه
3.8 از 1 رأی

کتاب خانه ی زویا

کمدی در سه پرده
Zoyka's Apartment
٪25
300000
225000
معرفی کتاب خانه ی زویا
تصویری که پس از خواندن خانه ی زویا در ذهن خواننده شکل می گیرد تصویری جهنمی از انحطاط و زوال در جامعه ی شوروی است. در این نمایش نامه نیز مانند پاره ای دیگر از آثار بولگاکف تم مهاجرت حضوری جدی دارد و توانایی و مهارت نویسنده در تجسم دراماتیک فضای آن دوره کاملا مشهود است. بولگاکف در خانه ی زویا نیز مانند کاری که در رمان مرشد و مارگاریتا کرده، سعی در اثبات این مساله دارد که واقعیت های زندگی در نظام سوسیالیستی را از طریق فانتزی بهتر می توان نشان داد.
حکومت شوروی در دهه آغازین موجودیت خود برای سامان دادن به اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی مبادرت به تدوین و ارائه برنامه ای اقتصادی با عنوان سیاست اقتصادی جدید کرد. در این میان زنی به نام زویا که برای مهاجرت از کشور نیاز به پول دارد با سوء استفاده از سیاست اقتصادی جدید و پرداخت رشوه به مأموران دولت محل سکونت استیجاری خود را به کارگاه دوزندگی و مد تبدیل می کند و تحت پوشش کارگاه دوزندگی از طرق نامشروع به کسب درآمد می پردازد تا هزینه مهاجرت خود و همراهانش را فراهم کند. اما سرانجام به خاطر قتلی که در کارگاه اتفاق می افتد گرفتار می شود.
درباره میخائیل بولگاکف
درباره میخائیل بولگاکف
میخائیل آفاناسیویچ بولگاکف، زاده ی ۱۵ مه ۱۸۹۱، کیف و درگذشته ۱۰ مارس ۱۹۴۰، مسکو، نویسنده و نمایشنامه نویس مشهور روسی در نیمه ی اول قرن بیستم است. مشهورترین اثر او مرشد و مارگاریتا است.میخائیل بولگاکف در پانزدهم ماه مه ۱۸۹۱ در خانواده ای فرهیخته در شهر کیف اوکراین متولد شد. پدرش آفاناسی ایوانویچ دانشیار آکادمی علوم الهی و مادرش، واروارا میخائیلونا دبیر دبیرستانی در شهر کیف بود. پس از تولد فرزند اول، یعنی میخائیل، مادر از تدریس دست کشید و بیشتر وقت خود را به تربیت او اختصاص داد. بعد از میخائیل ویرا- نادژدا- واراوار- نیکلای- ایوان و لینا به جمع خانواده اضافه شدند. در زمان حیات پدر، اصول اخلاقی جدی بر خانه حاکم بود؛ ولی در اثر این شیوه ی تربیت، میخائیل مرد سر به زیر و مقدسی نشد.در سال ۱۹۰۱ او را به دبیرستان شماره ی یک شهر کیف به نام الکساندرفسکی فرستادند. در آنجا بود که استقلال و خودرایی واپس زده ی خود را نشان داد. به هیچ گروه یا انجمن سیاسی نپیوست و شخصیت منحصربه فرد و نامتعارفش توجه اطرافیان را به خود جلب کرد. گرچه میخائیل دوست داشت دنباله کار پدر را بگیرد اما پدرش علاقه مند بود پسرش پزشک شود. میخائیل پس از پایان تحصیلات دبیرستانی در ۱۹۰۹ وارد دانشکده پزشکی دانشگاه دانشگاه کیف شد و در ۱۹۱۶ آن را به پایان رساند.او تا سپتامبر ۱۹۱۷ به فعالیت های پزشکی خود در «نیکلسی» ادامه داد و سپس به بیمارستان «ویازما» منتقل شد. پس از انقلاب اکتبر سال در فوریه ۱۹۱۷، کیف بازگشت. بولگاکف همه ی کوشش خود را برای ملحق نشدن به ارتش به کار برد. با این همه ناچار شد بکی دو روز در ارتش پتلورا خدمت کند، اما از آنجا فرار کرد و در پاییز سال ۱۹۱۹ به ارتش «دنکین» پیوست و به ولادی قفقاز اعزام شد و در آنجا به مداوای سربازان و افسرانی که در نبرد با ارتش سرخ مجروح می شدند، پرداخت. با شکست ارتش سفید از انقلابیون سرخ، برادران بولگاکف مجبور به فرار و مهاجرت از سرزمین مادری خود شدند. هرچند بولگاکف عملا نشان داده بود که به هیچ گروهی وابسته نیست اما پس از پیروزی بلشویک ها، آنها اجازه ندادند فعالیت وسیع ادبی داشته باشد. زیرا پدرش مدرس مذهبی و دو برادرش ضدانقلاب و فراری بودند.بولگاکف درطول زندگی سه بار ازدواج کرد. او در سال ۱۹۱۰ میخائیل با «تاتیانا نیکلایونا لاپا» که دوره دبیرستان را می گذراند آشنا شد و این آشنایی در سال ۱۹۱۳ به ازدوجشان انجامید و در سال ۱۹۲۴ به شکست منتهی شد. او در همین سال با لوبوف بلوزسکی ازدواج کرد. این ازدواج هم در سال ۱۹۳۲ به جدایی انجامید و کمی بعد با «یلنا شیلوفسکی» ازدواج کرد. اعتقاد بر این است که «یلنا شیلوفسکی» منبع الهام شخصیت مارگریتا در رمان «مرشد و مارگریتا» بوده است. بولگاکف سرانجام در دهم مارس ۱۹۴۰ بر اثر نوعی بیماری کبدی موروثی درگذشت و پیکر او را در گورستان نووودویچی مسکو به خاک سپردند. از آثار بولگاکف که به فارسی ترجمه شده اند می توان به مرشد و مارگریتا، دل سگ، برف سیاه و مرفین و تخم مرغ های شوم نام برد.
نکوداشت های کتاب خانه ی زویا

"خنده دار،ناراحت کننده ،عصبانی کننده...نمایی به شدت صادقانه از مسکو.

goodreads

گناه!!فساد!!فقر!!طمع!!شوخ طبعی!!!

Goodreads Review
قسمت هایی از کتاب خانه ی زویا

آبالیانینف: امروز سر و کله ی یه دراز ولگرد چکمه پوش که بوی الکلش از ده فرسخی آدمو منگ می کرد، تو اتاقم پیدا شد و گفت« شما گراف سابق»… گفتم ببخشین منظورتون از گراف سابق چیه؟ مگه من چه م شده؟ برام جالبه بدونم. من که سـر و مـرو گنده در خدمت شمام. زویا: بعد چی شد؟ آبالیانینف: تصورشو بکنین. جواب داد «شما رو باید تو موزه ی انقلاب گذاشت». موقع گفتن جمله ش هم ته سیگارشو با پا روی فرش خاموش کرد. زویا: خب، بعد؟ آبالیانینف: بعدش داشتم با تراموا می اومدم پیش شما که جلو باغ زاالگیچسکی یه نوشته دیدم: « امروز مرغ سابق به نمایش گذاشته می شود». این قدر برام جالب بود که از تراموا پیاده شدم و از نگهبان پرسیدم «ببخشین می شه بفرمایین تو حکومت شوروی منظور از مرغ سابق چیه؟» جواب داد «خروس تاج دار». به نظرم یکی از این پروفسورهای کلّاش کمونیست، یه کار چندش آوری با مرغ بیچاره کرده و مرغه تبدیل شده به خروس. همه چی به ذهنم رسید. قسم می خورم. هرچی جلوتر می رفتم به مغزم می زد که ببر سابق حالا احتمالا فیله. وحشتناکه، نه!

مقالات مرتبط با کتاب خانه ی زویا
مقایسه ترجمه‌های کتاب «مرشد و مارگاریتا» اثر «میخائیل بولگاکف»
مقایسه ترجمه‌های کتاب «مرشد و مارگاریتا» اثر «میخائیل بولگاکف»
ادامه مقاله
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری

نمایشنامه های انتخاب شده در این مطلب، بهترین ها برای ورود به این دنیا هستند

برترین نویسندگان در «ادبیات روسیه»
برترین نویسندگان در «ادبیات روسیه»

نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.

مسیر پر فراز و نشیب نمایشنامه ها در قرن بیستم
مسیر پر فراز و نشیب نمایشنامه ها در قرن بیستم

در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.

مرشد و مارگاریتا: خنده ای از اعماق جهنم
مرشد و مارگاریتا: خنده ای از اعماق جهنم

درست است که بسیاری از آثار کلاسیک ادبیات روسیه، داستان هایی تاریک و سرشار از ترس به خاطر سیاهی های روح انسان هستند، اما شاهکار جاودان «میخائیل بولگاکف»، با آن ها کاملاً متفاوت است.

آثار کلاسیک، پنجره ای رو به میراث و گذشته ی بشر
آثار کلاسیک، پنجره ای رو به میراث و گذشته ی بشر

وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند

نظر کاربران در مورد "کتاب خانه ی زویا"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

بد نبودش می‌ارزه به خوندنش

1401/07/08 | توسطImfarza
1
|