نظریه دکتری من، نظریه پردازش اطلاعات ژئودزیک، براساس تحقیق درباره ذهن ناخودآگاه شکل گرفت، ازاین رو لازم است کل این تحقیق خوب شناخته شود تا بتوان شیوه های مدیریت ذهن را که ارائه کرده ام تکمیل کرد. بررسی های بالینی جدید من نشان می دهند فعالیت ذهن ناخودآگاه را می توان با الکتروآنسفالوگرافی کمّی و شاخص روان شناختی LMM، طراحی خودم، بهبود داد. ذهن ناخودآگاه همیشه صادقانه می گوید که در ذهن فرد عملا چه می گذرد. شاید تصور کنیم می توانیم به خودمان دروغ بگوییم؛ اما این گونه نیست و به طورقطع نمی توانیم خود را از چنگ دروغ رها کنیم، زیرا آثار دروغ بر مغز و جسم ما وجود دارند. اگر می خواهید یاد بگیرید ذهن خود را مدیریت کنید، باید یاد بگیرید به گونه ای فکر کنید که بتوانید به ذهن ناخودآگاه خود دسترسی داشته باشید. ذهن خودآگاه دست کم ده ثانیه کندتر از ذهن ناخودآگاه عمل می کند، بنابراین حدود ده ثانیه طول می کشد تا از آنچه می گذرد اطلاع دقیقی پیدا کنید و دقیقا در این ده ثانیه است که واقعیت ها تلاش می کنند از طریق هشدارهای هیجانی و عینی توجه شما را به خود جلب کنند. بنابراین در هر ده ثانیه، بسته های کوچک اطلاعاتی ارزشمندی در قالب هشدارهای هیجانی و فیزیکی (عینی) به شما می رسند و هرچه آمادگی تان برای دریافت و درک آن ها بیشتر باشد، کاربرد آن ها برای کنترل واکنش هایتان هم بیشتر می شود. ممکن است تمام جزئیات را بی درنگ دریافت نکنید؛ اما به تدریج که جلو می روید در یک چرخه شصت وسه روزه، که در بخش 2 یاد خواهید گرفت، کم کم این علایم را در قالب اطلاعاتی دریافت می کنید که مدام درحال به روزشدن هستند. برنامه پنج گام به شما کمک خواهد کرد تا بتوانید به ذهن ناخودآگاه خود دسترسی داشته باشید.