عمیقا هیجان انگیز.
درخشان.
مجموعه ای شایان توجه.
مهم نبود که عاشق بودند، چنان عشقی در واقع پیوند میان دو نژاد و رنگ به حساب می آمد و از لحاظ قانونی در آن روزها، جرم شناخته می شد و قطعا درس و تحصیل پسر را در معرض خطر قرار می داد. پدر و مادرش می خواستند که او پزشک شود، نه عاشقی پشت میله های زندان... چه ناراحتی عذاب آوری را تحمل می کرد پدر، اگر می دانست که بر سر دختر محبوبش، چه بلایی آمده است. تنها جینی می داند که در واقع این اقدام پنهانی و شتاب زده، دلیل ناباروری کنونی اوست. نه هیچ کس دیگر؛ و نه حتی کارل. ماجرا مربوط به آن دوره از زندگی با می شود که هنوز کارل را پیدا نکرده بود. هنوز به طور تصادفی، به این جفت نادر و برگزیده اش در چمنزارهای طبیعت اطراف، برخورد نکرده بود.
هر دیداری، از نگاه او، شروعی تازه بود، بی تاثیر از تجربه های پیشین آن ها از یکدیگر. اگر در دیدار قبل، شما معشوقه اش بودید، باید انتظار این را داشته باشید که در این دیدار مانند خواهری با شما برخورد شود. اگر تا به حال دوستی بوده اید، از این که این بار خود را در جایگاه معشوق می بینید، شگفت زده شوید.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند